English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
English Persian
take cover جان پناه گرفتن
Search result with all words
shelter پناه گرفتن سرپناه
sheltered پناه گرفتن سرپناه
sheltering پناه گرفتن سرپناه
shelters پناه گرفتن سرپناه
defilade درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
Other Matches
harbour پناه دادن پناه بردن
refuge پناه دادن پناه بردن
harboured پناه دادن پناه بردن
harbors پناه دادن پناه بردن
harbouring پناه دادن پناه بردن
harbored پناه دادن پناه بردن
refuges پناه دادن پناه بردن
harboring پناه دادن پناه بردن
take reffuge پناه اوردن پناه بردن
harbours پناه دادن پناه بردن
grith پناه
guardless بی پناه
exposed بی پناه
fenceless بی پناه
erfuge پناه
refuge پناه
refuges پناه
defenseless بی پناه
coverture پناه
harbourage پناه
safeguard پناه
blinds پناه
blind پناه
guard پناه
guarding پناه
guards پناه
sconce پناه
bulwark پناه
shelterless بی پناه
defenceless بی پناه
unsheltered <adj.> بی پناه
blinded پناه
safeguards پناه
open بی پناه
opened بی پناه
opens بی پناه
safeguarding پناه
safeguarded پناه
bulwarks پناه
harbourless بی پناه
to seek refuge پناه جستن
to seek shelter پناه جستن
awnings پناه پناهگاه
parapets جان پناه
awning پناه پناهگاه
cestus مشت پناه
Good grief! پناه برخدا !
defilade جان پناه
hand rail جان پناه
harbor پناه دادن
harbor پناه بردن
exposing بی پناه گذاشتن
exposes بی پناه گذاشتن
expose بی پناه گذاشتن
lee side سمت پناه
mantelet جان پناه
guard rail جان پناه
dismounted defilade جان پناه
ear cap گوش پناه
ear tab گوش پناه
embower پناه دادن
erfuge پناه گاه
fire in the hole به جان پناه
gorget گلو پناه
shelterer پناه دهنده
turret جان پناه
traversing جان پناه
sheltered جان پناه
sheltered پناه دادن
traverse جان پناه
sheltering جان پناه
sheltering پناه دادن
shelter پناه دادن
shelters جان پناه
shelter جان پناه
ambushing پناه گاه
bunkers جان پناه
bunker جان پناه
traverses جان پناه
quarter پناه بردن به
traversed جان پناه
ambush پناه گاه
ambushed پناه گاه
ambushes پناه گاه
shelters پناه دادن
harboured پناه دادن
trenches جان پناه
parapet جان پناه
harbours پناه بردن
harbours پناه دادن
Good gracious ! Good heaven ! My god ! پناه برخدا
harboured پناه بردن
trench جان پناه
harbouring پناه دادن
harbouring پناه بردن
harboring پناه بردن
turrets جان پناه
harbour پناه بردن
harbour پناه دادن
harbors پناه بردن
harbors پناه دادن
harbored پناه دادن
harboring پناه دادن
harbored پناه بردن
they took refuge in a cave بغاری پناه بردند
lee helm سکان سمت پناه
lee shore سمت پناه دارکشتی
ensconce پوشاندن پناه دادن
lodged به لانه پناه بردن
stockade جان پناه چوبی
lodge به لانه پناه بردن
pis aller اخرین پناه چاره
lodges به لانه پناه بردن
ante-mural [e] جان پناه دفاعی
protective cover جان پناه دفاعی
ensconced پوشاندن پناه دادن
lee سمت پناه دار
fence خاکریز پناه دادن
approach parapets جان پناه دیوار
benching جان پناه خاکی
bombproof پناه دهنده ازاثربمب
lairs بلانه پناه بردن
lair بلانه پناه بردن
shelters پناهگاه پناه بردن
sheltered پناهگاه پناه بردن
flight into sickness پناه بردن به بیماری
sheltering پناهگاه پناه بردن
tree بدرخت پناه بردن
to hunker down in a place در جایی پناه بردن
house of refuge پناه گاه بی نوایان
ensconcing پوشاندن پناه دادن
shelter پناهگاه پناه بردن
ensconces پوشاندن پناه دادن
fences خاکریز پناه دادن
stockades جان پناه چوبی
To seek refuge ( shelter). پناه آوردن ( بردن )
To shelter someone . به کسی پناه دادن
side wall of stairs جان پناه کناره پلکان
protecting در پناه سنگر قرار دادن
covers جان پناه خفاگاه پوشاندن
defilade جان پناه استحکامات تدافعی
coverings جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover جان پناه خفاگاه پوشاندن
protects در پناه سنگر قرار دادن
to seek refuge پناه بردن پناهنده شدن
bombproof ساختمانی که پناه بمب باشد
protect در پناه سنگر قرار دادن
alee ان سوی قایق که در پناه باداست
gun house پناه گاه توپ یاتوپچی
lee shore واقع در سمت پناه دارکشتی
lee shore سوی قسمت پناه دارکشتی
to take medical advice دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
fire in the hole انفجار نزدیک است به جان پناه
ensconcing پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconce پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
fire in the hole فرمان در جان پناه قرار گیرید
to hide one's head ازشرمساری پنهان شدن پناه بردن
ensconces پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconced پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
protected در پشت حفاظ دارای جان پناه
indoors در داخل عمارت در زیر پناه یا سقف
the tree sheltered us fromrain درخت مارا ازباران پناه داد
lee انسوی کشتی که از باد در پناه است بادپناه
case mate بمب پناه جای نصب توپ درناو
leewardly اماده افتادن بان سویی که ازباد در پناه است
leeboard ورق فلزی یاتخته واقع درسمت باد پناه قایق
almena جان پناه [در بلندترین قسمت بام در هنگام عملیات جنگی]
calebrate جشن گرفتن عید گرفتن
take in <idiom> زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
slag کفه گرفتن تفاله گرفتن
grips طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams بچنگال گرفتن محکم گرفتن
to seal up درز گرفتن کاغذ گرفتن
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
breast work خاکریز تا ارتفاع سینه خاکریز جان پناه سنگرایستاده
house منزل دادن پناه دادن
housed منزل دادن پناه دادن
houses منزل دادن پناه دادن
To tell some one his fortune . برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
to get accustomed to خو گرفتن [به]
capture گرفتن
encumbers گرفتن
accompany دم گرفتن
overtakes گرفتن
takes گرفتن
devest گرفتن
encumbered گرفتن
corks گرفتن
retreated پس گرفتن
tithes ده یک گرفتن از
encumber گرفتن
nail گرفتن
disesteem کم گرفتن
nails گرفتن
nailed گرفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com