Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English
Persian
lay by
جایگاه ایست ایستگاه
lay-by
جایگاه ایست ایستگاه
lay-bys
جایگاه ایست ایستگاه
Other Matches
primary
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod
روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell
مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
string
یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
aeronautical station
ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
vehicle stopping distance
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
transponder
تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
breathing space
ایست
whoa
ایست
stayed
ایست
cessation
ایست
stay
ایست
stand
ایست
flag stop
ایست
perisystole
ایست دل
standstil
ایست
time out
ایست
standstill
ایست
hold
ایست
holds
ایست
limit stop
حد ایست
avast
ایست
stoppages
ایست
stoppage
ایست
stopped
ایست
stopping
ایست
stops
ایست
stop
ایست
halted
ایست
halts
ایست
halt
ایست
houses
جایگاه جا
housed
جایگاه جا
stationed
جایگاه
stations
جایگاه
toll house
جایگاه
cabin
جایگاه
station
جایگاه
position
جایگاه
house
جایگاه جا
positioned
جایگاه
places
جایگاه
placing
جایگاه
limb top
جایگاه
place
جایگاه
ceases
ایست توقف
silences
ایست بی حرکت
silencing
ایست بی حرکت
cease
ایست توقف
ceased
ایست توقف
silenced
ایست بی حرکت
closer
ایست توقف
closes
ایست توقف
closest
ایست توقف
suspension
ایست تعلیق
unceasing
ایست ناپذیر
suspensions
ایست تعلیق
close
ایست توقف
holds
ایست نگهداری
hold
ایست نگهداری
ceasing
ایست توقف
silence
ایست بی حرکت
interval
ایست وقفه
stop element
عنصر ایست
fixism
ایست گرایی
nodal point
نقطه ایست
caesura
وقفه ایست
at pause
در حال ایست
statics
ایست شناسی
dynamic stop
ایست پویا
period
نوبت ایست
haemostasia
ایست خون
haemostasis
ایست خون
pausal
ایست دار
hold water
قایق ایست
periods
نوبت ایست
truces
جنگ ایست
truce
جنگ ایست
whoa
ایست دادن
to make a stop
ایست کردن
it is a thankless task
کاربیهوده ایست
to make a pause
ایست کردن
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
flash house
جایگاه دزدان
stalling
لژ جایگاه ویژه
parking place
جایگاه توقف
stall
لژ جایگاه ویژه
hibernaculum
جایگاه زمستانی
ordinal position
جایگاه ترتیبی
sanctuary
جایگاه مقدس
sanctuaries
جایگاه مقدس
home range
جایگاه حیوانات
lattice site
جایگاه شبکه
picturedrome
جایگاه سینما
stands
جایگاه تماشاگران
booths
جایگاه رژه
seat
جایگاه نشاندن
seated
جایگاه نشاندن
seats
جایگاه نشاندن
grandstand
جایگاه سرپوشیده
grandstands
جایگاه سرپوشیده
telephone station
جایگاه تلفن
banstand
جایگاه ارکست
site plan
نقشه جایگاه
pumping ststion
جایگاه تلمبه
engine house
جایگاه لوکوموتیو
picture theatre
جایگاه سینما
picture palace
جایگاه سینما
operating room
جایگاه عمل
gallery
جایگاه تماشاگران
galleries
جایگاه تماشاگران
booth
جایگاه رژه
scene of destruction
جایگاه خرابیها
operating rooms
جایگاه عمل
band-stand
جایگاه ارکستر
expanse of rubble
جایگاه خرابیها
expanse of ruins
جایگاه خرابیها
ease all
درکرجی رانی ایست
interludes
ایست میان دو پرده
interlude
ایست میان دو پرده
halts
سکته ایست کردن
fetch up
بحال ایست درامدن
halted
سکته ایست کردن
halt
سکته ایست کردن
what kind of a bird is that ?
چه قسم پرنده ایست
to heave to
بحالت ایست دراوردن
avast
ایست توقف کنید
to be under ane
در حال ایست بودن
to put to a pause
بحال ایست دراوردن
stop bit
بیت ایست نما
stop bit
ذرهء ایست نما
stopping sight distance
فاصله دید ایست
torpidity
حالت سستی ایست
total stopping distance
طول ایست کامل
the train runs without a stop
قطار بدون ایست
to come
بحال ایست درامدن
hockey stop
نوعی ایست ناگهانی
he is a prodigy of learning
اعجوبه ایست در دانش
he has a loose conduct
ادم هرزه ایست
haemostatic
وابسته به ایست خون
sail loft
جایگاه بادبان سازی
sanctum
قدس جایگاه مقدس
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
malt house
جایگاه مالت سازی
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
stand
جایگاه گواه در دادگاه
podium
بالکن جایگاه مخصوص
press boxes
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
press box
لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
bars
جایگاه متهمین در دادگاه
platforms
کف راه جایگاه خطابه
swinery
پرورشگاه یا جایگاه خوکان
menageries
جایگاه دام ودد
menagerie
جایگاه دام ودد
platform
کف راه جایگاه خطابه
stone work
جایگاه سنگ تراشی
bar
جایگاه متهمین در دادگاه
far turn
پیچ سمت جایگاه
stand one's ground
<idiom>
حمایت از جایگاه شخص
dock
جایگاه متهم در دادگاه
docked
جایگاه متهم در دادگاه
docks
جایگاه متهم در دادگاه
news stand
جایگاه فروش روزنامه
gate chamber wall
جایگاه حرکت دریچه
podiums
بالکن جایگاه مخصوص
oarlock
جایگاه فلزی پارو
paper advance setting
جایگاه پیشرفته ورق
news-stand
جایگاه فروش روزنامه
fire post
جایگاه اتش نشانی
news-stands
جایگاه فروش روزنامه
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
It is an extremely complicated problem.
مسأله بسیار پیچیده ایست
the child is a wonder
این بچه عجوبه ایست
stopping sight distance
فاصله دید برای ایست
patience is a virtue
شکیبائی خوی پسندیده ایست
hyphen
نشان اتصال ایست درسخن
hyphens
نشان اتصال ایست درسخن
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
locations
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
orchestra
دسته نوازندگان جایگاه ارکست
orchestras
دسته نوازندگان جایگاه ارکست
location
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
haras
جایگاه تخم کشی اسب
witness box
جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
altar of credence
[جایگاه نان و شراب مقدس]
perching
جایگاه بلند جای امن
witness box
جایگاه شهود گواه جای
perches
جایگاه بلند جای امن
perched
جایگاه بلند جای امن
perch
جایگاه بلند جای امن
lexigraphy
یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
menopause
بند امدن قاعدگی ایست طمث
to taxi to a standstill
حرکت آخر تا به ایست رسیدن
[هواپیما]
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
fore
[جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
antechoir
جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com