Dictiornary-Farsi | جایگاه لوکوموتیو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 121 (7 milliseconds)

English	Persian
engine house	جایگاه لوکوموتیو


Other Matches

iron horse	لوکوموتیو
chugged	صدای لوکوموتیو
chugging	صدای لوکوموتیو
chug	صدای لوکوموتیو
chugs	صدای لوکوموتیو
light engineh	لوکوموتیو بی قطار
locomotives	متحرک لوکوموتیو
jenny	جراثقال لوکوموتیو
locomotive	متحرک لوکوموتیو
locomotive frame drilling machine	دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
brake rigging	اتصالات ترمز لوکوموتیو تقویت کنندههای ترمزلوکوموتیو
cabin	جایگاه
position	جایگاه
positioned	جایگاه
place	جایگاه
toll house	جایگاه
limb top	جایگاه
houses	جایگاه جا
house	جایگاه جا
housed	جایگاه جا
placing	جایگاه
station	جایگاه
stationed	جایگاه
stations	جایگاه
places	جایگاه
flash house	جایگاه دزدان
hibernaculum	جایگاه زمستانی
home range	جایگاه حیوانات
expanse of rubble	جایگاه خرابیها
banstand	جایگاه ارکست
grandstands	جایگاه سرپوشیده
grandstand	جایگاه سرپوشیده
seats	جایگاه نشاندن
seated	جایگاه نشاندن
seat	جایگاه نشاندن
expanse of ruins	جایگاه خرابیها
band-stand	جایگاه ارکستر
telephone station	جایگاه تلفن
site plan	نقشه جایگاه
pumping ststion	جایگاه تلمبه
picturedrome	جایگاه سینما
picture theatre	جایگاه سینما
picture palace	جایگاه سینما
parking place	جایگاه توقف
ordinal position	جایگاه ترتیبی
booths	جایگاه رژه
booth	جایگاه رژه
operating rooms	جایگاه عمل
sanctuaries	جایگاه مقدس
sanctuary	جایگاه مقدس
operating room	جایگاه عمل
stall	لژ جایگاه ویژه
lattice site	جایگاه شبکه
stalling	لژ جایگاه ویژه
gallery	جایگاه تماشاگران
galleries	جایگاه تماشاگران
stands	جایگاه تماشاگران
scene of destruction	جایگاه خرابیها
stone work	جایگاه سنگ تراشی
sanctum	قدس جایگاه مقدس
sail loft	جایگاه بادبان سازی
platform	کف راه جایگاه خطابه
oarlock	جایگاه فلزی پارو
swinery	پرورشگاه یا جایگاه خوکان
platforms	کف راه جایگاه خطابه
paper advance setting	جایگاه پیشرفته ورق
bar	جایگاه متهمین در دادگاه
bars	جایگاه متهمین در دادگاه
stand	جایگاه گواه در دادگاه
choir-wall	[دیواره ی جداکننده جایگاه]
stand one's ground <idiom>	حمایت از جایگاه شخص
malt house	جایگاه مالت سازی
press box	لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
lay by	جایگاه ایست ایستگاه
docked	جایگاه متهم در دادگاه
docks	جایگاه متهم در دادگاه
news stand	جایگاه فروش روزنامه
lay-bys	جایگاه ایست ایستگاه
news-stand	جایگاه فروش روزنامه
dock	جایگاه متهم در دادگاه
news-stands	جایگاه فروش روزنامه
podiums	بالکن جایگاه مخصوص
menageries	جایگاه دام ودد
menagerie	جایگاه دام ودد
lay-by	جایگاه ایست ایستگاه
dram shop	جایگاه نوشابه فروشی
far turn	پیچ سمت جایگاه
fire post	جایگاه اتش نشانی
press boxes	لژ مطبوعاتی جایگاه گزارشگران
podium	بالکن جایگاه مخصوص
gate chamber wall	جایگاه حرکت دریچه
altar of credence	[جایگاه نان و شراب مقدس]
location	جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
perching	جایگاه بلند جای امن
witness box	جایگاه شهود گواه جای
choir-loft	[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
perched	جایگاه بلند جای امن
haras	جایگاه تخم کشی اسب
witness box	جایگاه ویژه گواهان در دادگاه
perch	جایگاه بلند جای امن
locations	جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
orchestra	دسته نوازندگان جایگاه ارکست
orchestras	دسته نوازندگان جایگاه ارکست
perches	جایگاه بلند جای امن
choir-aisle	[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
lubritorium	جایگاه مخصوص روغن کاری ماشین
tap room	جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
fore	[جایگاه مخصوص روحانیون و سرایندگان در کلیسا]
antechoir	جایگاه مخصوص روحانیون وسرایندگان در کلیسا
clubhouse	ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
clubhouses	ساختمان در زمین گلف جایگاه سرپوشیده تماشاگران
Pay attention to the house rules [hazard statements] .	توجه بکنید به قواعد جایگاه [اظهارات خطر] .
porter house	جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
grandstand	جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
grandstands	جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
band shell	جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
choir-rail	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
iconostasis	[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
on licence	پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
feretory	تابوت یاصندوق اثارمقدس جایگاه اثارمقدس