Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
English
Persian
replacement
جایگزینی نفرات
replacements
جایگزینی نفرات
Other Matches
replacement demand
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
rank and file
نفرات
mans
گماردن نفرات
man
گماردن نفرات
anchor detail
نفرات مسئول لنگر
gun section
یک قبضه توپ با نفرات
assault waves
امواج هجومی نفرات و وسایل
strength
توان رزمی تعداد نفرات
strengths
توان رزمی تعداد نفرات
scramble net
تور بار یا فرود نفرات
restaging
جابجا کردن سوارکردن نفرات
embedment
جایگزینی
lodgement
جایگزینی
lodgment
جایگزینی
replacement
جایگزینی
replacements
جایگزینی
bunk
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
bunks
تختخواب نفرات در کشتی رختخواب بندی
undermanned
دارای نفرات کمتر از میزان لازم
replaceable parameter
پارامتر جایگزینی
replacement capital
سرمایه جایگزینی
search and replace
جستجو و جایگزینی
situation
جایگزینی وضع
filler personnel
افراد جایگزینی
font subsitution
جایگزینی فونت
assignment statement
جمله جایگزینی
situations
جایگزینی وضع
replacement theory
نظریه جایگزینی
replacement cost
هزینه جایگزینی
trade off
رابطه جایگزینی
trade-off
رابطه جایگزینی
trade-offs
رابطه جایگزینی
replacement part
قطعه جایگزینی
assignment operator
عملگر جایگزینی
loss replacement
جایگزینی تلفات و ضایعات
global search and replace
جستجو و جایگزینی سراسری
facing distance
مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
bulk replacement storage
سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات
replacement factor
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
pull the pace
جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
global
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
globally
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
printed
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
print
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
search and replace
جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
prints
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
neutralised
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
reman
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
short-handed
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
zero supperssion
موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند
exhaustable resources
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com