Dictiornary-Farsi | جداره مشبک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 123 (7 milliseconds)

English	Persian
chancelor	جداره مشبک [کلیسا]


Search result with all words

choir-rail	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
Other Matches

netted veined	دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge	پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
single skinned	یک جداره
cavity walls	دیوار دو جداره
cavity wall	دیوار دو جداره
double window	پنجره دو جداره
hollow walls	دیوار دو جداره
liquid crystal display	صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays	صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
coax	کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
co axial cable	کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxed	کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxing	کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxes	کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
LCD	Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
foot spot	نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
cribriform	مشبک
gridded	مشبک
meshy	مشبک
honeycomb	مشبک
honeycombs	مشبک
cancellate	مشبک
cancellated	مشبک
netted	مشبک
flowing <adj.>	مشبک
latticed	مشبک
grilled	مشبک
reticular	مشبک
retculate	مشبک
retiform	مشبک
wire mesh	اهنبندی مشبک
air-bick	سفال مشبک
truss bridge	پل با تیر مشبک
perforated brick	اجر مشبک
honeycomb coil	پیچک مشبک
hollow brick	اجر مشبک
bar screen	دریچه مشبک
fretwork specialist	مشبک کار
Geometrical	مشبک کاری
lattic-window	پنجره مشبک
interknit	در هم مشبک کردن
interlace	مشبک کردن
trestle work	پایههای مشبک
perforated cover plates	صفحات مشبک
meshwork	کارهای مشبک
reticulate	مشبک کردن
mesh iron	اهن مشبک
lattice tower	برج مشبک
lattice tower	دکل مشبک
lattice suspension bridge	پل اویزشی مشبک
lattice mast	دکل مشبک
lattice grider	تیر مشبک
shadow mask	صفحه مشبک
pierced woodwork	چوبکاری مشبک
lattice woung coil	پیچک مشبک
lattices	تیر مشبک
lattices	کار مشبک
lattice	تیر مشبک
lattice	کار مشبک
grilles	پنجره مشبک
grille	پنجره مشبک
lattice window	پنجره مشبک
lattice windows	پنجره مشبک
interwove	مشبک کردن
interweaving	مشبک کردن
interweaves	مشبک کردن
crate	صندوق مشبک
interweave	مشبک کردن
latticework	چیز مشبک
crates	صندوق مشبک
trussed	تیر مشبک
sleeve brick	اجر مشبک
checker brick	اجر مشبک
checker chamber	اطاقک مشبک
truss	تیر مشبک
bar screen	ریچه مشبک
aperture mask	صفحه مشبک
trusses	تیر مشبک
trussing	تیر مشبک
lattic-bridge	تیر حمال مشبک
drop-tracery	تزئینات مشبک کاری
Kentish tracery	مشبک کاری کنتی
reticulate	شبکه کردن مشبک
reticulum	بافت همبند و مشبک
chancel-rail	دیواره مشبک [کلیسا]
slotted casing	لوله جدار مشبک
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
interlaced	درهم بافته مشبک
Lantern ring	رینگ مشبک یا پنجره ای
luggage net	باربند فلزی مشبک
expanded metal	ورق اهن مشبک
mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
grillwork	پنجره مشبک سازی
net winged	دارای بال مشبک
perforated metal basket	سبد فلزی مشبک
lattice girder	تیر حمال مشبک
wracks	توری مشبک اشغال گیر
gridiron	خطوط یا میلههای فلزی مشبک
wracked	توری مشبک اشغال گیر
racked	توری مشبک اشغال گیر
corner truss	تیر مشبک کنج دار
rack	توری مشبک اشغال گیر
cellular metal floor raceway	سیم روی کف مشبک اطاق
caul	نوعی روسری مشبک توری
racks	توری مشبک اشغال گیر
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
laced column	ستون مشبک با بستهای چپ وراست
double shell constraction	ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
mesh	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding	[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
meshing	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshes	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
air-grating	[پنجره مشبک برای عبور هوا]
form-piece	[تکه های سنگ در مشبک کاری]
grillage	زمینه و طرح مشبک توری و غیره
screen pipe	لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
platelet	صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
honeycombs	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
honeycomb	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده