Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
non indictable offence
جرایمی که بدون صدورادعانامه تعقیب می شوند
Other Matches
quarter session
محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
still hunting
روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
vectors
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
tiles
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tile
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
shift
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
neutralize track
هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
witch-hunt
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch-hunts
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
witch hunt
محاکمه و تعقیب جادوگران تعقیب توهمات
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
peripheral slots
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
persistent offender
مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
elevation tracking
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
sequential
داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
traffic
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffics
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlays
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
trafficking
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlay
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
trafficked
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
activities
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
batch processing
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
routinely
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routines
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
stack
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
ends
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detects
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
end
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
detected
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
ended
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
saturated colour
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
VDUs
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDU
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
vdt
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
pursuits
تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
pursuit
تعقیب تعقیب کردن دنبال کردن
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
bubble sort
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
rows
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rowed
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
row
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
further to
در تعقیب
pursuant to
در تعقیب
pursuits
تعقیب
venery
تعقیب
chased
تعقیب
following
تعقیب
chase
تعقیب
pursuit
تعقیب
chases
تعقیب
in pursuance of
در تعقیب
chasing
تعقیب
continuation
تعقیب
in continuation of
در تعقیب
prosecution
تعقیب
follow-up
تعقیب
follow-ups
تعقیب
litigation
تعقیب
persecution
تعقیب
clampdowns
تعقیب
clampdown
تعقیب
right to sue
حق تعقیب
chace
تعقیب
pursuance
تعقیب
prosecutions
تعقیب
prosecute
تعقیب کردن
chased
تعقیب کردن
practising
تعقیب کردن
chases
تعقیب کردن
chasing
تعقیب کردن
suability
قابلیت تعقیب
prosecutes
تعقیب کردن
trailers
تعقیب کننده
prosecuting
تعقیب کردن
tailing
دنباله تعقیب
prosecution
تعقیب کننده
prosecutions
تعقیب کننده
pursuable
قابل تعقیب
practises
تعقیب کردن
chivvied
تعقیب کردن
chivies
تعقیب کردن
chivied
تعقیب کردن
liable to prosecution
مورد تعقیب
nonsequitur
عدم تعقیب
sued
تعقیب کردن
practicing
تعقیب کردن
nolle proseequi
منع تعقیب
sues
تعقیب کردن
prosecuted
تعقیب کردن
chivvies
تعقیب کردن
pursuit course
مسیر تعقیب
chivvy
تعقیب کردن
pursuer
تعقیب کننده
pursuers
تعقیب کننده
nonsuit
عدم تعقیب
chase
تعقیب کردن
practise
تعقیب کردن
sue
تعقیب کردن
lay by the heels
تعقیب کردن
lay fast by the heels
تعقیب کردن
prosecutable
قابل تعقیب
chivying
تعقیب کردن
chivvying
تعقیب کردن
legal suit
تعقیب قضایی
suing
تعقیب کردن
suits
تعقیب انطباق
indicter
تعقیب کننده
indictable
قابل تعقیب
indictor
تعقیب کننده
pursuing
تعقیب کردن
suited
تعقیب انطباق
traceable
قابل تعقیب
autotrack
تعقیب خودکار
hue and cry
تعقیب قاتل
track
تعقیب کردن
prosecutors
تعقیب قانونی
traces
تعقیب کردن
traced
تعقیب کردن
trace
تعقیب کردن
prosecutor
تعقیب قانونی
follow up
تعقیب کردن
chaser
تعقیب کننده
drop track
تعقیب موقوف
impeachable
قابل تعقیب
automatic aiming
تعقیب خودکار
automatic tracking
تعقیب خودکار
suit
تعقیب انطباق
pursues
تعقیب کردن
pursue
تعقیب کردن
criminal prosecution
تعقیب جزایی
manhunts
تعقیب جنایتکاران
ensues
تعقیب کردن
tail
تعقیب کردن
ensued
تعقیب کردن
tracks
تعقیب کردن
chace
تعقیب کردن
trailer
تعقیب کننده
indifferent
بی طرف بی تعقیب
chive
تعقیب کردن
ensue
تعقیب کردن
tracked
تعقیب کردن
manhunt
تعقیب جنایتکاران
pursued
تعقیب کردن
to follow up
تعقیب کردن
tails
تعقیب کردن
tailed
تعقیب کردن
chasers
تعقیب کننده
actionable
قابل تعقیب قانونی
actionable
قابل تعقیب در دادگاه
follwer
مقلد تعقیب کننده
nolle prosequi
قرار موقوفی تعقیب
culpable
<adj.>
قابل تعقیب
[حقوقی]
sues
تعقیب قانونی کردن
absolution
منع تعقیب کیفری
prosecutes
تعقیب قانونی کردن
prosecuting
تعقیب قانونی کردن
violation will be prosecuted
متخلفین تعقیب خواهند شد
prosecute
تعقیب قانونی کردن
prosecuted
تعقیب قانونی کردن
verdict for staying the proceeding
قرار منع تعقیب
give chase
<idiom>
تعقیب چیزی یا کسی
not liable to prosecution
غیر قابل تعقیب
pointer chasing
تعقیب اشاره گرها
sue
تعقیب قانونی کردن
astro tracker
تعقیب کننده نجومی
drop track
تعقیب را قطع کنید
sued
تعقیب قانونی کردن
pursuance of a plan
تعقیب اندیشه یا نقشهای
arraignment
احضار به محکمه تعقیب
track mode
روش تعقیب هدف
indict
تعقیب قانونی کردن
indicted
تعقیب قانونی کردن
track production
شروع تعقیب هدف
indicting
تعقیب قانونی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com