Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
spark arrester	جرقه خاموش کن
Other Matches
flash	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes	روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown	دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns	دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
twinkler	جرقه زن
sparker	جرقه زن
spark	جرقه
sparked	جرقه
ignition spark	جرقه
sparking	جرقه
sparkler	جرقه زن
sparks	جرقه
sparklers	جرقه زن
ignescent	جرقه زن
cough	جرقه
coughed	جرقه
coughing	جرقه
coughs	جرقه
scintilla	جرقه
nonsparking	ضد جرقه
sparkle	تلالو جرقه
ignition	جرقه زنی
spunkie	جرقه اتش
inductive spark	جرقه القائی
jump spark	جرقه جهنده
scintillation	جرقه برق
sparks	جرقه زدن
sparkles	تلالو جرقه
misfire	جرقه ناگیری
misfired	جرقه ناگیری
non arcing metal	فلز بی جرقه
misfires	جرقه ناگیری
sparking	تولید جرقه
sparkled	تلالو جرقه
sparkling	جرقه دار
spark intensifier	جرقه افزا
spark gap	دهانه جرقه
spark voltage	ولتاژ جرقه
spark control	نافم جرقه
non arcing lightning arrester	برقگیر بی جرقه
sparkish	جرقه وار
spark condenser	خازن ضد جرقه
spark	جرقه زدن
solar flare	جرقه خورشیدی
scintillator	جرقه زننده
scintillate	جرقه زدن
scintillant	جرقه زننده
sparked	جرقه زدن
spark setting	تنظیم جرقه
scintillating	جرقه زننده
induction spark	جرقه القائی
arc	هلال جرقه
arcs	هلال جرقه
igniting spark	جرقه احتراق
arcing	جرقه زدن
flaming of arc	اشتعال جرقه
puncturing	خلش جرقه
ignition spark	جرقه احتراق
punctures	خلش جرقه
punctured	خلش جرقه
puncture	خلش جرقه
contact sparking	جرقه کنتاکت
blow out magnet	مغناطیس جرقه
ignition spark gap	فاصله جرقه
ignition gap	فاصله جرقه
back fire	پس زدن جرقه
arc back	پس زدن جرقه
helium flash	جرقه هلیومی
strikingly	جرقه گیری
striking	جرقه گیری
frying of arc	صدای جرقه
wipe spark	جرقه لغزشی
sparklet	جرقه کوچک
flashing over	جهش جرقه
quenching condenser	خازن جرقه گیر
ignition distributer	دلکو مقسم جرقه
spark quenching condenser	خازن جرقه گیر
breakdown voltage	ولتاژ جرقه زنی
capacity component of spark	بخش فرفیتی جرقه
jump spark ignition	احتراق با جرقه جهنده
magnetic coil	بوبین میراکننده جرقه
carbon arc welding	جوشکاری با جرقه کربن
ignescent	جرقه دار اتشی
rotary spark gap	دهانه جرقه گردان
jump spark distributor	دلکو با جرقه جهنده
re striking voltage	ولتاژ بازگیری جرقه
spark	بارقه جرقه زدن
interrupter timing	میزان کردن جرقه
arcing of brusher	جرقه زدن زغالها
sphere gap	دهانه جرقه کروی
sparks	بارقه جرقه زدن
ignition timing	میزان کردن جرقه
spark advance & retard	میزان کردن جرقه
spark timing	میزان کردن جرقه
inductance component of spark	پخش القایی جرقه
snappier	باروح جرقه دار
snappiest	باروح جرقه دار
snappy	باروح جرقه دار
sparkless commutation	جابجاگری بدون جرقه
sparklers	اتشبازی جرقه دار
variable spark	جرقه تنظیم پذیر
auxiliary spark gap	دهانه جرقه یدکی
toughen by sparks	سخت گردانی با جرقه
disruptive voltage	ولتاژ جرقه زنی
sparked	بارقه جرقه زدن
sparking of brushes	جرقه زدن زغالها
sparkler	اتشبازی جرقه دار
quenched spark gap	دهانه جرقه سرد شده
triggered spark gap	دهانه جرقه ماشه دار
ignition circuit	مدار سیستم جرقه زنی
magneto	دستگاه ایجاد جرقه اتومبیل
carbon arc lead burning	جوش سرب با جرقه کربن
ignition cable	سیم سیستم جرقه زنی
ignition switch	کلید سیستم جرقه زنی
anode breakdown voltage	ولتاژ جرقه زنی اند
ignition battery	باطری سیستم جرقه زنی
dynamo battery ignition unit	سیستم جرقه زنی دینام -باطری
nonsparking	ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
incendivity	خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
ignition over voltage	فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
to strike a spark out of	جرقه یابرق دراوردن از واداربه گفتن سخنان یکرکردن
silent	خاموش
hist	خاموش
quiescent	خاموش
mumchance	خاموش
soundless	خاموش
off	خاموش
on/off light	خاموش
on/off	خاموش
uncommunicative	خاموش
extinguished	خاموش
whist	خاموش
h!	خاموش
on-off button	خاموش
to snuff out	خاموش کردن
to put out	خاموش کردن
to keep silence	خاموش بودن
inactive status	خط مشی خاموش
to keep silence	خاموش شدن
silence	خاموش شدن
silenced	خاموش شدن
out	دستگاه خاموش
silences	خاموش شدن
silencing	خاموش شدن
inextinguishable	خاموش نشدنی
hush	خاموش کردن
stills	خاموش ساکت
to hold one's tongue	خاموش شدن
quietest	ساکن خاموش
extinguisher	خاموش کننده
he did not open his lips	خاموش ماند
go out	خاموش شدن
glumpy	خاموش وکدر
extinctive	خاموش کننده
dry up	خاموش شدن
dout	خاموش کردن
tacit	مقدر خاموش
turn out <idiom>	خاموش کردن
outed	خاموش کردن
Quiet!silence!	خاموش ( ساکت ) !
to switch off	خاموش کردن
to stand mute	خاموش ماندن
quiet	ساکن خاموش
extinguishable	خاموش کردنی
quaker's meeting	انجمن خاموش
suffocates	خاموش کردن
suffocating	خاموش کردن
turn off	خاموش کردن
smother	خاموش کردن
smothered	خاموش کردن
smothering	خاموش کردن
smothers	خاموش کردن
snuff	خاموش شدن
taciturn	کم سخن خاموش
suffocated	خاموش کردن
suffocate	خاموش کردن
quenchless	خاموش نشدنی
turn-offs	خاموش کردن
turn-off	خاموش کردن
extinguish	خاموش کردن
extinguishes	خاموش کردن
extinguishing	خاموش کردن
put out	خاموش کردن
to dry up	خاموش شدن
outed	دستگاه خاموش
out-	دستگاه خاموش
out-	خاموش کردن
out	خاموش کردن
tight-lipped	کم حرف خاموش
tight lipped	کم حرف خاموش
reserved	خاموش کم حرف
tight mouthed	کم حرف خاموش
quenching	خاموش کردن
to burn out	خاموش شدن
still	خاموش ساکت
keep still	خاموش باش
extinction	خاموش سازی
silencer	خاموش کننده
silencers	خاموش کننده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com