Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
English
Persian
continuous flow
جریان با دبی ثابت
Search result with all words
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
regulate
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulated
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulates
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulating
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
constant current charge
شارژ با جریان ثابت
steady current
جریان ثابت
Other Matches
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
static employment
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
standing orders
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
sample
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
standing
ثابت دستورالعمل ثابت
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
disputeless
ثابت
resolute
ثابت
solids
ثابت
stable
ثابت
sustain
ثابت
sustained
ثابت
sustains
ثابت
stables
ثابت
fiducial
ثابت
immovable
ثابت
loyal
ثابت
incommutable
ثابت
inalterable
ثابت
rugged
ثابت
fixed
ثابت
specifics
ثابت
specific
ثابت
invariable
ثابت
established
ثابت
standstill
ثابت
steadier
ثابت تر
permanent
ثابت
pegged
ثابت
true
ثابت
truer
ثابت
truest
ثابت
hard and fast
ثابت
indelible
ثابت
unshaken
ثابت
equable
ثابت
stationary
ثابت
fixed bridge
پل ثابت
firm
ثابت
firmer
ثابت
firmest
ثابت
firms
ثابت
leger or ledger
ثابت
static
ثابت
solid
ثابت
steadying
ثابت
changeless
ثابت
constant
ثابت
settled
ثابت
fixes
ثابت
constants
ثابت
fix
ثابت
patting
ثابت
steady
ثابت
pats
ثابت
patted
ثابت
fixing
ثابت
steadied
ثابت
unswerving
<adj.>
ثابت
steadies
ثابت
thetical
ثابت
pat
ثابت
thetic
ثابت
undeviating
<adj.>
ثابت
steadiest
ثابت
fix
ثابت شدن
fixed star
ستاره ثابت
fixed condenser
خازن ثابت
fixed field
میدان ثابت
pin
ثابت کردن
fixed format
قابل ثابت
fixed ersistor
مقاومت ثابت
fixed head
با نوک ثابت
fixed income
درامد ثابت
pinning
ثابت کردن
fixed disk
دیسک ثابت
fixed capital
سرمایه ثابت
fixatives
ثابت کننده
fixed capacitor
خازن ثابت
flat footed
ثابت قطعی
fixed casement
قاب ثابت
flat-footed
ثابت قطعی
fixative
ثابت کننده
pinned
ثابت کردن
fixed costs
هزینههای ثابت
fixed davit
جرثقیل ثابت
fixed inputs
نهادههای ثابت
fix
ثابت ماندن
standpoint
نقطه ثابت
fixes
ثابت کردن
conservative flux
شاره ثابت
fixed property
سرمایه ثابت
poise
ثابت واداشت ن
fixed radix
با مبنای ثابت
fixed weight
وزن ثابت
fixed resources
منابع ثابت
fixed round
فشنگ ثابت
fixed slab buttress dam
سد با پشتبند ثابت
fixed storage
انباره ثابت
fixed storage
حافظه ثابت
fixed supply
عرضه ثابت
fixed system
توزیع ثابت اب
fixed term deposit
سپرده ثابت
standing
ارتش ثابت
fixes
ثابت ماندن
fixed
ثابت شده
fixes
ثابت شدن
fixed inputs
منابع ثابت
fixed length
با درازای ثابت
resolutely
با عزم ثابت
fixed light
چراغ ثابت
fixed pivot
لولای ثابت
fixed point
ممیز ثابت
fixed point
با ممیز ثابت
fixed point
نقطه ثابت
evidence
ثابت کردن
fixed price
قیمت ثابت
fix
ثابت کردن
standing
ثابت همیشگی
fixed budget
بودجه ثابت
disintegration constant
ثابت تلاشی
carbon fixed
کربن ثابت
curie constant
ثابت کوری
carbon fixed
ذغال ثابت
costant load
بار ثابت
clinch knot
گره ثابت
constatnt
مقدار ثابت
constant voltage
ولتاژ ثابت
parameter
مقدار ثابت
velocity factor
ثابت سرعت
capital goods
دارایی ثابت
capital asset
سرمایه ثابت
dielectric constant
ثابت دی الکتریک
constant
ثابت دایمی
constant
عدد ثابت
constant
ثابت قدم
decay constant
ثابت تباهی
boltzmann constant
ثابت بولتزمان
boltzmann constant
ثابت بولتزمن
parameter
ضریب ثابت
parameters
مقدار ثابت
veterans
ثابت استوار
bedding
ثابت سازی
demonstrate
ثابت کردن
demonstrated
ثابت کردن
demonstrates
ثابت کردن
constant error
خطای ثابت
constant of motion
ثابت حرکت
constant luminance
روشنایی ثابت
constant factors
عوامل ثابت
constant current
شدت ثابت
veteran
ثابت استوار
parameters
ضریب ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com