English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
effluxion جریان بخارج
Search result with all words
efflux انتشار بخارج جریان
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
spews بخارج ریختن
spewing بخارج ریختن
spewed بخارج ریختن
spew بخارج ریختن
off از محلی بخارج
efflux پخش بخارج
jet بخارج پرتاب کردن
supinate بخارج برگرداندن دست
exocrine بخارج تراوش کننده
effluent بخارج پخش کننده
jets بخارج پرتاب کردن
jetting بخارج پرتاب کردن
supinator عضله مدیره بخارج
jetted بخارج پرتاب کردن
effluents بخارج پخش کننده
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
I am very much opposed to your going abroad. با رفتن شما بخارج سخت مخالفم
To smuggle in to ( out of ) a country . جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
command sponsored dependent بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
ejection seat صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
ejection خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
current flow سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
effluvium پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
rede جریان
going جریان
inset جریان
insets جریان
rheostome جریان بر
process جریان
flushes جریان
processes جریان
affluxion جریان
flows جریان
against the stream بر ضد جریان اب
line of flow خط جریان
effluvium جریان
conducted جریان
conduct جریان
flushing جریان
total current جریان کل
tide جریان
flush جریان
income جریان
course جریان
coursed جریان
conducting جریان
proceeding جریان
twayblade جریان
runoff جریان
afflux جریان
gushes جریان
gushed جریان
gush جریان
in hand در جریان
actions جریان
action جریان
conducts جریان
courses جریان
circulation جریان
currents جریان
fluor جریان
streamed جریان
streams جریان اب
flow limit حد جریان
flowline خط جریان
flow line خط جریان
in the air <idiom> جریان
afoot در جریان
streams جریان
stream جریان
stream جریان اب
streamed جریان اب
circulations جریان
flow جریان
flowed جریان
current جریان
conductor current جریان هادی
consistent flow جریان دائمی
constant current جریان دائم
fusing current جریان ذوب
crosscurrent جریان متقاطع
ground water runoff جریان زیرزمینی
low current جریان ضعیف
conduction current جریان رسانایی
commodity flow جریان کالا
light current جریان نور
magnetic current جریان مغناطیسی
line circuit جریان شبکه
crosscurrent جریان مخالف
luminous flux جریان نور
fluidmeter جریان سنج
weak current جریان ضعیف
conciliatory proceedings جریان مصالحه
load current جریان بار
flow of income جریان درامد
light current جریان ضعیف
lightning discharge current جریان تخلیه
critical flow جریان بحرانی
line bar شمش جریان
flowmeter جریان سنج
cretical flow جریان بحرانی
flow diagram نمودار جریان
flowlines خطوط جریان
peak value جریان بیشینه
crest value جریان بیشینه
flow sheet نمودار جریان
counter current جریان متقابل
line charging current جریان بارگیری خط
lightning current جریان برق
lighting current جریان نور
continuity of flow پیوستگی جریان
free stream جریان ازاد
continuous current جریان یکنواخت
heat flow جریان گرما
free flow جریان ازاد
heavy current جریان قوی
flow of production جریان تولید
convectional current جریان قراردادی
cromwell current جریان اب کرامول
conventional current جریان قراردادی
cooling water circulation جریان اب سرد
power current جریان قوی
line bar شینه جریان
convection current جریان همرفتی
an eletriccurret جریان برق
microphone current جریان میکروفن
mewtonian flow جریان نیوتنی
measuring current جریان سنجش
aperiodic current جریان نامتناوب
armature current جریان ارمیچر
au courant در جریان روز
average flow جریان متوسط
maximum value جریان بیشینه
axial flow جریان محوری
axial flow جریان خطی
mixed flow جریان مرکب
molecular flow جریان مولکولی
ocean current جریان دریایی
non unifor flow جریان غیریکنواخت
airflow جریان هوا
airstream جریان هوا
non steady state flow جریان غیرهمگام
no load current جریان بی باری
nerve current جریان عصبی
stream of money جریان پول
gold flow جریان طلا
money flow جریان پول
generation of current تولید جریان
alternative current جریان متناوب
background current جریان زمینه
base flow جریان پایه
circular flow جریان دوری
main current جریان اصلی
circulating capital سرمایه در جریان
clousure قطع جریان اب
coefficient of discharge ضریب جریان
coincident current با انطباق جریان
collecting of the current دریافت جریان
magnetizing current جریان مغناطیس گر
collector current جریان کلکتور
magnetic flux جریان مغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com