Total search result: 201 (20 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
air mass |
جریان تودهء عظیمی از هواکه مسافت زیادی را در سطح زمین طی میکند |
|
|
Other Matches |
|
positive |
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند |
To cover (traverse)long distances. |
مسافت زیادی راطی کردن |
Faraday cage |
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود |
broadband |
روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند |
highest |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
highs |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
high |
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است |
geotaxis |
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی |
regulus |
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند |
velocity gradiant |
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان |
airlines |
کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین |
airline |
کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین |
it takes much room |
فضای زیادی را اشغال میکند |
bands |
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند |
band |
را یک مسافت کوتاه ارسال میکند |
plebs |
تودهء |
gresham's law |
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند |
computer nik |
استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند |
earth leakage current |
جریان نشتی زمین |
greshams law |
را از جریان خارج میکند |
photo distance |
مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس |
time distance |
مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین |
interfaces |
یچ بسته که با جریان داده کار میکند |
interface |
یچ بسته که با جریان داده کار میکند |
range scale |
طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت |
mean free path for attenuation |
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف |
attenuation mean free path |
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف |
mean free for scattering |
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی |
scattering mean free path |
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی |
batteries |
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند |
battery |
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند |
thick Ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند |
water permeates the ground |
اب در زمین نفوذ یا سرایت میکند |
inverter |
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند |
internally blown flap |
فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند |
currents |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
current |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
revenue farmer |
کسی که در زمین استیجاری کشت میکند |
acoustic |
تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد |
power |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
transistors |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
powering |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
transistor |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
n channel mos |
مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند |
powers |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
powered |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
cation |
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند |
short international |
مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد |
circuit |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
lighted |
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند. |
circuits |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
lightest |
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند. |
light |
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند. |
led |
دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند |
marking current |
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار |
alternating current |
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است |
virtual gravity |
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند |
land crab n |
خرچنگی که در زمین زندگی میکند ولی در دریا تخم می ریزد |
range section |
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار |
geochemistry |
علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند |
geomorphology |
علمی که درباره برجستگیهای سطح زمین وعلل پیدایش انها بحث میکند |
mole hill |
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند |
drags |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drag |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
dragged |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
electromagnet |
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی |
transistor |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
transistors |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
range component |
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد |
slap shot |
ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند |
windsor round |
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان |
Hewlett Packard LaserJet |
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند |
rhumb line |
خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند |
hp laserjet |
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند |
Hewlett Packard |
چاپگر لیزری ساخت Hewlett Packard که برای شرح صفحات از زمین PCL استفاده میکند |
electrodynamics |
شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند |
leakage current |
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی |
electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
he inherited a large fortune |
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید |
vehicle stopping distance |
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو |
XON/XOFF |
پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند |
flowline |
خط وطی که نشانههای فلوچارت را بهم وصل میکند تا جهت جریان در فلوچارت را نشان میدهد |
away |
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند |
mail server |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
acoustic coupler |
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند |
mean free path absorption |
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب |
road distance |
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده |
coincidence range finder |
مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی |
absorption mean free path |
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب |
electrostatic |
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند |
all mains receiver |
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری |
flow |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flowed |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flows |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
push pull |
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد |
room circuit |
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز |
inverting |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
current |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
inverts |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
currents |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
invert |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
telemetering |
ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی |
amp |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
ampere |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amps |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
sofar |
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی |
heterodyne |
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور |
genemotor |
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور |
summings up |
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند |
summing up |
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند |
dump |
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند |
constrictor |
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد |
counter current |
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب |
constant current |
جریان مستقیم جریان ثابت باطری |
induction current |
جریان القاء شده جریان تحریک |
ground return |
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین |
touch judge |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
clowning |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowned |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clown |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowns |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
inductive earthing |
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین |
hercules |
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس |
center field |
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال |
frost heave |
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین |
off side |
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن |
honest john |
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه |
nap of the earth |
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
runoff coefficient |
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد |
reynold's number |
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد |
to break up |
از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی] |
tellurian |
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین |
geognosy |
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین |
parasitic current |
جریان نشتی جریان خارجی |
three phase current |
جریان سه فاز جریان دوار |
current compensation |
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان |
current flow |
سیلان جریان فلوی جریان |
anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
perelotok |
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین |
rolling terrain |
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار |
sergeant |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
styx |
نوعی موشک زمین به زمین دریایی |
sergeants |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
unstart |
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است |
circuitry |
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق |
idle current meter |
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
vortex ring state |
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد |
no man's land |
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی |
contour flying |
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال |
redstone |
موشک زمین به زمین رداستون |
lacrosse |
نوعی موشک زمین به زمین |
pershing |
موشک زمین به زمین پرشینگ |
pervious ground |
زمین تراوا زمین نفوذپذیر |
biosphere |
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین |
extremeness |
زیادی |
muchness |
زیادی |
supervacaneous |
زیادی |
greatness |
زیادی |
nimiety |
زیادی |
unduly |
زیادی |
redundance |
زیادی |
immensity |
زیادی |
profuseness |
زیادی |
profoundness |
زیادی |
extra- |
زیادی |
inordinacy |
زیادی |
heaviness |
زیادی |
abundance |
زیادی |
excesses |
زیادی |
extra |
زیادی |
superfluity |
زیادی |
frequentness |
زیادی |
overly |
زیادی |
undue |
زیادی |
excrescential |
زیادی |
numerousness |
زیادی |
wealth |
زیادی |
excrescent |
زیادی |
excessiveness |
زیادی |
excess |
زیادی |
infiniteness |
زیادی |
surplus |
زیادی |
extras |
زیادی |
immoderacy |
زیادی |
intenseness |
زیادی |
profoundly |
زیادی |
immenseness |
زیادی |
superfluous |
زیادی |
enormousness |
زیادی |
hugeness |
زیادی |
intensity |
زیادی |
greatly |
به زیادی |
to a large extent |
تا حد زیادی |
surpluses |
زیادی |
short range |
کم مسافت |
ranges |
مسافت |