English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
heater current جریان رشته گرمساز
Other Matches
heater رشته گرمساز
heaters رشته گرمساز
heater voltage ولتاژ رشته گرمساز
heater cathode کاتد با رشته گرمساز
conductor هادی جریان برق رشته سیم
conductors هادی جریان برق رشته سیم
heating unit سازه گرمساز
null رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
thready رشته رشته باصدای باریک
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
fibrillation رشته رشته سازی
threads رشته رشته شدن
thread رشته رشته شدن
fiberize رشته رشته کردن
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
current flow سیلان جریان فلوی جریان
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
sierra رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
seriated رشته رشته
reeve رشته
ranges رشته
funicle رشته
string رشته
chains رشته
filaria رشته
chain رشته
ranged رشته
tatter رشته رشته
sequences رشته
sequence رشته
suites رشته
suite رشته
branch رشته
unifilar یک رشته
trains رشته
trained رشته
train رشته
fibre رشته
fibres رشته
yarns رشته
range رشته
fiber رشته
line رشته
lines رشته
series رشته
branches رشته
yarn رشته
threads رشته
coneatenation رشته
ghaut رشته
thread رشته
strands رشته
strand رشته
fielded رشته
field رشته
arteries رشته
artery رشته
filament رشته
fields رشته
catena رشته
filaments رشته
strobilation تشکیل رشته
tract رد بپا رشته
the province of science رشته علمی
stup string رشته تنظیم
sequence رشته ترتیب
barbicel رشته باریک پر
sequences رشته ترتیب
symbolic string رشته علائم
symbol stringe رشته نمادی
the province of science رشته علوم
quartermaster سر رشته دار
quartermasters سر رشته دار
incandescent filament رشته ملتهب
lighting filament رشته ملتهب
train یک رشته موج
alphabetic string رشته الفبائی
tracts رد بپا رشته
train رشته سلسله
bit string رشته بیتی
bit string رشته ذرهای
branches رشته ساقه
bit stream رشته ذره یی
branches شعبه رشته
trained رشته سلسله
trained یک رشته موج
train of thought رشته افکار
empty string رشته خالی
commentaries رشته یادداشت
commentary رشته یادداشت
macaroni رشته فرنگی
main sequence رشته اصلی
character string رشته کاراکتری
trains یک رشته موج
trains رشته سلسله
character string رشته دخشهای
craftsman trade رشته فنی
branch رشته ساقه
string variable متغیر رشته
rank قطار رشته
finespun نازک رشته
filiform رشته مانند
specialities رشته اختصاصی
filament resistor مقاومت رشته
solid wire سیم تک رشته
spinneret رشته ساز
spinnerete رشته ساز
filum رشته لیفی
speciality رشته اختصاصی
optical fiber رشته اپتیکی
finite series رشته کراندار
ghat رشته سلسله
ranked قطار رشته
ranks قطار رشته
ridge رشته تپه
ridges رشته تپه
computing رشته کامپیوتر
copper strand رشته مسی
disciplining رشته علمی
discipline رشته علمی
search string رشته جستجو
sequence of events رشته حوادث
vermicelli رشته فرنگی
disciplines رشته علمی
ranges رشته کوه
nerve رشته عصبی
nerves رشته عصبی
spaghetti رشته فرنگی
hot wire رشته حرارتی
hot-wire رشته حرارتی
hot-wired رشته حرارتی
hot-wires رشته حرارتی
string handling بکارگیری رشته
hot-wiring رشته حرارتی
string length طول رشته
hair worm کرم رشته
guinea worm کرم رشته
ranged رشته کوه
range رشته کوه
systems رشته دستگاه
systems سلسله رشته
system رشته دستگاه
system سلسله رشته
null string رشته تهی
specialty رشته اختصاصی
null string رشته پوچ
string manipulation دستکاری رشته
noodle رشته فرنگی
string رشته کردن
major رشته اصلی
majored رشته اصلی
majoring رشته اصلی
string رشته خالی
pasta رشته فرنگی
field رشته [دانشی]
branch رشته [دانشی]
fibre رشته علفی
lines رشته بند
yarns رشته طناب
fibres رشته علفی
area رشته [دانشی]
yarn رشته طناب
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com