Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
background current |
جریان زمینه |
|
|
Other Matches |
|
inversions |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
inversion |
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه |
middle distance |
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه |
tone-on-tone |
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن] |
marking current |
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار |
partition |
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه |
partitions |
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه |
leakage current |
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی |
foreground |
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری |
flow |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flows |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flowed |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
all mains receiver |
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری |
push pull |
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد |
room circuit |
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز |
inverts |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
inverting |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
invert |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
currents |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
current |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
ampere |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amps |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amp |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
heterodyne |
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور |
genemotor |
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور |
constrictor |
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد |
induction current |
جریان القاء شده جریان تحریک |
counter current |
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب |
constant current |
جریان مستقیم جریان ثابت باطری |
runoff coefficient |
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد |
reynold's number |
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد |
three phase current |
جریان سه فاز جریان دوار |
parasitic current |
جریان نشتی جریان خارجی |
current flow |
سیلان جریان فلوی جریان |
current compensation |
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان |
gresham's law |
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند |
terrain |
زمینه |
background |
زمینه |
sketches |
زمینه |
sketched |
زمینه |
sketch |
زمینه |
tendencies |
زمینه |
backgrounds |
زمینه |
tendency |
زمینه |
flat paint |
زمینه |
flash color |
زمینه |
design |
زمینه |
designs |
زمینه |
backgrounds |
پس زمینه |
basis |
زمینه |
background |
پس زمینه |
context |
زمینه |
ichnograph |
زمینه |
setting |
زمینه |
predisposition |
زمینه |
predispositions |
زمینه |
outlined |
زمینه |
settings |
زمینه |
conspectus |
زمینه |
outline |
زمینه |
ground note |
نت زمینه |
contexts |
زمینه |
outlines |
زمینه |
outlining |
زمینه |
ground |
زمینه |
unstart |
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است |
circuitry |
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق |
idle current meter |
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور |
theme |
ریشه زمینه |
background noise |
صدای پس زمینه |
background noise |
اختلال پس زمینه |
background level |
تراز زمینه |
background communication |
ارتباط پس زمینه |
predispose |
زمینه را مهیاساختن |
contrasted |
رنگ زمینه |
ichnography |
زمینه سازی |
ground color |
رنگ زمینه |
wherein |
درچه زمینه |
figure ground |
شکل و زمینه |
contrast |
رنگ زمینه |
blue print |
زمینه ابی |
dominant design |
زمینه اصلی |
background sound |
موسیقی پس زمینه |
background music |
موسیقی پس زمینه |
ambient music |
موسیقی پس زمینه |
surveys |
زمینه یابی |
surveyed |
زمینه یابی |
survey |
زمینه یابی |
background radiation |
تابش زمینه |
background process |
فرایندهای پس زمینه |
background printing |
چاپ پس زمینه |
protective ground |
زمینه حفافتی |
host crystal |
بلور زمینه |
display background |
زمینه نمایش |
ground colour |
رنگ زمینه |
contrasting |
رنگ زمینه |
ambient |
پس زمینه معمولی |
planning |
زمینه سازی |
contrasts |
رنگ زمینه |
matrixes |
زمینه ملاط |
matrix |
زمینه ملاط |
groundwork |
زمینه اساس |
intrigue |
زمینه سازی |
intrigues |
زمینه سازی |
intriguing |
زمینه سازی |
roots |
سرچشمه زمینه |
root |
سرچشمه زمینه |
themes |
ریشه زمینه |
in this connextion |
دراین زمینه |
foreground |
پیش زمینه |
main color |
رنگ زمینه |
predisposed |
زمینه را مهیاساختن |
predisposing |
زمینه را مهیاساختن |
predisposes |
زمینه را مهیاساختن |
vortex ring state |
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد |
contrasted |
زمینه طرح و سایه |
It is in short supply. |
زمینه اش دربازار کم است |
spectrum of war |
زمینه ها یا طیف جنگ |
undertone |
ته صدا موجود در زمینه |
undertones |
ته صدا موجود در زمینه |
predisposing factor |
عامل زمینه ساز |
contrasts |
زمینه طرح و سایه |
background recalculation |
محاسبه مجدد پس زمینه |
spectrum of war |
جنگ در تمام زمینه ها |
contrast |
زمینه طرح و سایه |
fields |
زمینه رزمی صحرایی |
field |
زمینه رزمی صحرایی |
attitude survey |
زمینه یابی نگرش |
survey tests |
ازمونهای زمینه یابی |
field lens adjustment |
زمینه تنظیم لنز |
survey research |
پژوهش زمینه یاب |
fielded |
زمینه رزمی صحرایی |
contrasting |
زمینه طرح و سایه |
basic ground |
زمینه و متن اصلی فرش |
foreground task |
کار یا وفیفه پیش زمینه |
color contrast |
تضاد رنگی در زمینه فرش |
He talked in this connection (vein). |
دراین زمینه صحبت کرد |
ich nographic |
وابسته به طراحی و زمینه سازی |
plat |
نقشه کشی زمینه سازی |
To pave the way . To prepare the ground. |
زمینه رافراهم ( هموار) کردن |
fet |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
cosmic microwave radiation background |
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی |
scenarios |
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت |
scenario |
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت |
karyolymph |
ماده اساسی زمینه هسته سلولی |
This painting has a green background. |
زمینه این تابلو سبز است |
grillage |
زمینه و طرح مشبک توری و غیره |
belcher |
دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید |
positive |
تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید |
scarlet |
[زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست] |
blurred black ground |
زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد |
We shall be reasoning on the grounds that. . |
روی این زمینه استدلال خواهیم کرد که ... |
reverse video |
کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس |
d.c. machine |
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم |
alternators |
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب |
d.c. transformer |
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم |
alternator |
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب |
electromagnetism |
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق |
underlie |
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن |
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . |
این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد. |
underlain |
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن |
underlies |
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن |
wallpaper |
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره |
wallpapers |
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره |
embriodery |
[آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی] |
filling out |
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن] |
sightscreen |
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز |
conveyancing |
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد |
abrash |
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب |
isotach |
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت |
heavy current engineering |
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی |
positive |
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند |
condonation |
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است |
gold lace [braids] |
گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه] |
filed |
زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.] |
embossing |
طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش] |
non dedicated server |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است |
presentation graphics |
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی |
background noise |
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود |
blueprint |
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود |
blueprints |
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود |
special drawing rights |
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است |
cloud lattice design |
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد . |
sampler |
واگیره [تکرار طرح در متن فرش جهت پوشش کل زمینه. در واگیره یا از مشابه بته جقه و یا نگاره های مختلف استفاده می شود.] |
Dudley carpet |
فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان] |
dragon sumak |
طرح سومک اژدهایی [این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.] |
background level |
الودگی متن الودگی زمینه |
glid |
تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.] |
the concert of europe |
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود |
Reihan |
ریحان [شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.] |
paradise rug |
طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.] |
Pope, Arthur Upham |
آرتور پوپ [که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.] |
motif |
گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.] |
mirror carpet |
طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.] |
conducting |
جریان |
streams |
جریان اب |
conduct |
جریان |
conducted |
جریان |
streamed |
جریان اب |
twayblade |
جریان |