Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
line surge
جریان سریع و غیرعادی خط
Other Matches
rapid flow
جریان سریع
surges
جریان سریع وغیرعادی
jetted
پرش اب جریان سریع
jets
پرش اب جریان سریع
jet
پرش اب جریان سریع
surge
جریان سریع وغیرعادی
surged
جریان سریع وغیرعادی
jetting
پرش اب جریان سریع
make flush
شستن با جریان سریع
aerodynamic heating
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
flushing
شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flush
شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flushes
شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
marine express
کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
enormity
غیرعادی
unusual
غیرعادی
unaccustomed
غیرعادی
extraordinary
غیرعادی
utter
غیرعادی
utters
غیرعادی
touched
غیرعادی
irregular
غیرعادی
anomalies
غیرعادی
anomaly
غیرعادی
way out
غیرعادی
way-out
غیرعادی
enormities
غیرعادی
uttered
غیرعادی
dma
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
weirdo
آدم غیرعادی
museum piece
قدیمی غیرعادی
weirdos
آدم غیرعادی
abnonmally
بطور غیرعادی
abort
خاتمه غیرعادی
funny car
اتومبیل غیرعادی
aborting
خاتمه غیرعادی
abend
پایان غیرعادی
aborts
خاتمه غیرعادی
aborted
خاتمه غیرعادی
abnormal scour
آب شستگی غیرعادی
offbeat
<idiom>
غیرعادی غیرمرسوم
dma
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
virescence
سبزی غیرعادی دربرگهای گل
snap pass
پاس سریع با پیچش سریع مچ
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
kill off
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
action oriented management report
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
speedy
سریع السیر سریع
speediness
سریع السیر سریع
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
swiftest
سریع
sweepy
سریع
spankings
سریع
wing footed
سریع
swift
سریع
prompts
سریع
spanking
سریع
snell
سریع
swifts
سریع
swifter
سریع
prompted
سریع
accelerator
سریع
rapid
سریع
gleg
سریع
galloping
سریع
sudden
سریع
rather
سریع تر
accelerators
سریع
prompt
سریع
expressed
سریع السیر
precipitated
خیلی سریع
despatched
انجام سریع
expressing
سریع السیر
fasts
سریع السیر
expresses
سریع صریح
expressed
سریع صریح
expresses
سریع السیر
express
سریع السیر
express
سریع صریح
raiding
تک نفوذی سریع
bullets
توپ سریع
bullet
توپ سریع
raid
تک نفوذی سریع
raided
تک نفوذی سریع
ripostes
ضربت سریع
riposted
ضربت سریع
riposte
ضربت سریع
braid
حرکت سریع
braided
حرکت سریع
dispatches
انجام سریع
dispatched
انجام سریع
despatching
انجام سریع
despatches
انجام سریع
courier
پیک سریع
couriers
پیک سریع
braids
حرکت سریع
riposting
ضربت سریع
slaps
ضربت سریع
expressing
سریع صریح
continuate
سریع الاتصال
slashes
ضربه سریع
snapback
بهبودی سریع
fleet
عبور سریع
sneak raid
دستبرد سریع
glimpse
نگاه سریع
glimpsed
نگاه سریع
fleets
عبور سریع
speed
سریع کارکردن
speeding
سریع کارکردن
speeds
سریع کارکردن
glimpsing
نگاه سریع
quickstep
گام سریع
converts
پاسکاری سریع
converting
پاسکاری سریع
converted
پاسکاری سریع
skitter
حرکت سریع
fasted
سریع السیر
progressive chess
شطرنج سریع
lightning chess
شطرنج سریع
glimpses
نگاه سریع
precipitates
خیلی سریع
precipitating
خیلی سریع
fast neutron
نوترون سریع
fast moving depression
کمفشاری سریع
operation immediate
اقدام سریع
slash
ضربه سریع
fastest
سریع السیر
slashed
ضربه سریع
precipitate
خیلی سریع
rapid access
با دستیابی سریع
fast access
با دستیابی سریع
pirouettes
چرخ سریع
pirouette
چرخ سریع
convert
پاسکاری سریع
hotshot
بارکشی سریع
prompt
سریع عاجل
wind sprint
تمرین دو سریع
rapid transit
شطرنج سریع
quickest
جلد سریع
quickest
تند و سریع
rath
زود رس سریع
high velocity drop
بارریزی سریع
quick recovery
رونق سریع
high speed traffic
امد شد سریع
dispatch
انجام سریع
quick recovery
بهبود سریع
high speed traffic
ترافیک سریع
quick fire
تیر سریع
accelofilter
صافی سریع
winder
دویدن سریع
prompt
سریع کردن
hypernoea
تنفس سریع
rapid scanning
تقطیع سریع
highflyer
دلیجان سریع
scamper
پرواز سریع
scampered
پرواز سریع
scampering
پرواز سریع
fast
سریع السیر
highflier
دلیجان سریع
quick
جلد سریع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com