Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
vortex flow |
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی |
|
|
Other Matches |
|
circulation |
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه |
circulations |
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه |
constrictor |
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
revolutions |
حرکت انتقالی |
revolution |
حرکت انتقالی |
transitional motion |
حرکت انتقالی |
translation |
حرکت انتقالی |
translational motion |
حرکت انتقالی |
translations |
حرکت انتقالی |
concentric running |
حرکت دورانی |
concentricity |
حرکت دورانی |
turning movement |
حرکت دورانی |
concentricity test |
ازمایش حرکت دورانی |
vertical envelopement |
حرکت دورانی قائم |
evolution |
چرخش حرکت دورانی |
baffling |
منحرف کننده جریان سیال |
baffled |
منحرف کننده جریان سیال |
baffle |
منحرف کننده جریان سیال |
whirl |
چرخش یا دوران جریان سیال |
baffles |
منحرف کننده جریان سیال |
whirls |
چرخش یا دوران جریان سیال |
vapor lock |
قطع کامل جریان سیال |
whirling |
چرخش یا دوران جریان سیال |
whirled |
چرخش یا دوران جریان سیال |
rock |
حرکت دورانی بال به دور بدنه |
rocked |
حرکت دورانی بال به دور بدنه |
rocks |
حرکت دورانی بال به دور بدنه |
underway |
در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی |
coffee grinders |
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین |
coffee grinder |
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین |
expansion bearing |
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود |
flowed |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flows |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flow |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
notches |
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل |
reynolds number |
مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال |
velocity gradiant |
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان |
notch |
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل |
pitot tube |
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است |
reed valve |
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود |
cross flow |
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند |
real stagnation point |
نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود |
venturi |
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد |
kelly |
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید |
vortex tube |
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد |
polar motion |
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی |
orifice meter |
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ |
fluidal |
مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال |
serials |
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند |
serial |
دستوریا داده پردازش شده ترتیبی , به همان ترتیبی که بازیابی می شوند |
vortex separation |
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی |
compressor pressure ratio |
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان |
electromotion |
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود |
live lining |
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند |
intransit stock |
اماد در حال حرکت یا جریان در سیستم توزیع |
cation |
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند |
deflector |
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت |
isam |
Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod |
marking current |
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار |
dragged |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drag |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
drags |
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین |
leakage current |
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی |
indexed sequential file |
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار |
lenz' law |
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد |
ceded |
انتقالی |
transitionary |
انتقالی |
transferential |
انتقالی |
transitional |
انتقالی |
transitive |
انتقالی |
transitory |
انتقالی |
transition |
انتقالی |
transitions |
انتقالی |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
deferred income |
درامدهای انتقالی |
deferred charges |
هزینههای انتقالی |
transitory consumption |
مصرف انتقالی |
transitory income |
درامد انتقالی |
transitory society |
جامعه انتقالی |
translation bearing |
یاتاقان انتقالی |
translational energy |
انرژی انتقالی |
translational lift |
برای انتقالی |
translative |
ترجمهای انتقالی |
transmission system |
سیستم انتقالی |
transmission system |
دستگاه انتقالی |
transational symmerty |
تقارن انتقالی |
ceded public domains |
خالصجات انتقالی |
transfer income |
درامد انتقالی |
running fix |
نقطه انتقالی |
transfer payments |
پرداختهای انتقالی |
transfer functions |
توابع انتقالی |
transfer earnings |
درامدهای انتقالی |
transfer reaction |
واکنش انتقالی |
transference resistance |
مقاومت انتقالی |
transit bearing |
سمت انتقالی |
rotary |
دورانی |
dollyo |
دورانی |
mawashi |
دورانی |
out flanking |
دورانی |
vertiginous |
دورانی |
transferring |
سند انتقال انتقالی |
transfers |
سند انتقال انتقالی |
transfer mold |
قالب گیری انتقالی |
transfer molding |
قالب ریزی انتقالی |
transmission dynamometer |
توان سنج انتقالی |
alienable |
قابل فروش انتقالی |
government transfer payments |
پرداختهای انتقالی دولت |
transfer |
سند انتقال انتقالی |
transition ranges |
میدان تیر انتقالی |
transfer molding |
ریخته گری انتقالی |
diode lamp |
دیود دورانی |
circular frequency |
تکرار دورانی |
rotation flow |
شارش دورانی |
turning movement |
احاطه دورانی |
rotary pump |
پمپ دورانی |
rotary switch |
کلید دورانی |
rotary drilling |
حفاری دورانی |
mawashi geri |
ضربه دورانی پا |
revolution |
سرعت دورانی |
eyre |
گردش دورانی |
encirclement |
احاطه دورانی |
revolving |
گردنده دورانی |
rotation inertia |
لختی دورانی |
rotational |
چرخشی دورانی |
cyclical unemployment |
بیکاری دورانی |
cyclical budget |
بودجه دورانی |
cyclic pitch |
گام دورانی |
revolutions |
سرعت دورانی |
dollyo chagi |
ضربه دورانی پا |
centrifugal pump |
پمپ دورانی |
turbo compressor |
کمپرسور دورانی |
rotational inertia |
لختی دورانی |
transport stream |
ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل |
epochal psychosis |
روان پریشی سنین انتقالی |
net tax revenue |
مالیات منهای پرداختهای انتقالی |
moom dollyo bandea dollyo chagi |
ضربه پا برعکس دورانی |
circular dischroism |
دو رنگ نمایی دورانی |
kwon toul chigi |
ضربه مشت دورانی |
moom dolly chagi |
ضربه پا به عکس دورانی |
gyratory breaker |
سنگ شکن دورانی |
gyratory crusher |
سنگ شکن دورانی |
circular flow of income |
گردش دورانی درامد |
cyclic pitch control |
کنترل گام دورانی |
all mains receiver |
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری |
push pull |
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد |
room circuit |
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز |
currents |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
invert |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
inverting |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
inverts |
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن |
current |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
Hypnagogia |
تجربه حالت انتقالی از بیداری تا خواب |
semi roller |
پرتاب دورانی گوی بولینگ |
semi spinner |
پرتاب دورانی گوی بولینگ |
cycles |
:بصورت دورانی فاهر شدن |
cycled |
:بصورت دورانی فاهر شدن |
cycle |
:بصورت دورانی فاهر شدن |
screwing |
حرکات دورانی یخهای دریایی |
amps |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
ampere |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amp |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
heterodyne |
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور |
genemotor |
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور |
rotaglider |
گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند |
fluids |
سیال |
fluid |
سیال |
fulidal |
سیال |
unthickened |
سیال |
constant current |
جریان مستقیم جریان ثابت باطری |
induction current |
جریان القاء شده جریان تحریک |
counter current |
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب |
ideal fluid |
سیال ایده ال |
influent |
سیال ورودی |
floating |
سیال مواج |
superfluid |
ابر سیال |
floating reserve |
احتیاط سیال |
working fluid |
سیال متحرک |
perfect fluid |
سیال کامل |
working fluid |
سیال عامل |
fluid |
جسم سیال |
real fluid |
سیال واقعی |
intransit stock |
اماد سیال |
fluids |
جسم سیال |
effluents |
سیال خروجی |
effluent |
سیال خروجی |
fluid resistance |
مقاومت سیال |
mobile |
سیال تغییرپذیر |
mobile |
روان سیال |
mobiles |
سیال تغییرپذیر |
fluid intelligence |
هوش سیال |
intransit strenth |
پرسنل سیال |
fluid centre |
مرکز سیال |
mobiles |
روان سیال |
electric fluid |
سیال برقی |
fluid capital |
سرمایه سیال |
gear ratio |
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده |
bleeds |
فرار کردن یک سیال |