English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
English Persian
stray جریان همهمه گر
straying جریان همهمه گر
strays جریان همهمه گر
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
uproar همهمه
buzz همهمه
hurly همهمه
buzzing همهمه
ructions همهمه
tumultuous پر همهمه
buzzes همهمه
noise همهمه
buzzed همهمه
background noise همهمه
noises همهمه
tumult همهمه
ruction همهمه
ruckus اشوب همهمه
uproarious پر همهمه پرسروصدا
hullabaloos خروش همهمه
humming همهمه گری
hullabaloo خروش همهمه
noise filter صافی همهمه
noise limiter همهمه کاه
noise silencer خاموشگر همهمه
line filter صافی همهمه
uproariously پر همهمه پرسروصدا
schottky noise همهمه شوتکی
noise reducing antenna system انتن ضد همهمه
signal to noise ratio نسبت پیام به همهمه
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current flow سیلان جریان فلوی جریان
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
hummed همهمه کردن صدا کردن
hums همهمه کردن صدا کردن
hum همهمه کردن صدا کردن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
against the stream بر ضد جریان اب
affluxion جریان
afflux جریان
line of flow خط جریان
current جریان
in hand در جریان
insets جریان
effluvium جریان
proceeding جریان
gush جریان
flushing جریان
gushed جریان
gushes جریان
action جریان
runoff جریان
actions جریان
rheostome جریان بر
income جریان
course جریان
coursed جریان
courses جریان
processes جریان
flushes جریان
process جریان
flush جریان
flow limit حد جریان
going جریان
conducts جریان
conducting جریان
fluor جریان
conducted جریان
conduct جریان
flowline خط جریان
rede جریان
tide جریان
flow line خط جریان
inset جریان
streamed جریان
stream جریان اب
stream جریان
in the air <idiom> جریان
circulations جریان
streamed جریان اب
streams جریان
flow جریان
total current جریان کل
twayblade جریان
streams جریان اب
circulation جریان
currents جریان
afoot در جریان
flowed جریان
flows جریان
drive current جریان تحریک
fusing current جریان ذوب
crest value جریان بیشینه
counter current جریان متقابل
peak value جریان بیشینه
ground water runoff جریان زیرزمینی
draughth جریان دار
rate of current سرعت جریان
generation of current تولید جریان
cromwell current جریان اب کرامول
drift of a current سرعت جریان
ground ball توپ در جریان
live ball توپ در جریان
drift current جریان سوقی
gold flow جریان طلا
free stream جریان ازاد
ebb current جریان جذر
flow method روش جریان
flow net شبکه جریان
flow of expenditure جریان هزینه
flow of income جریان درامد
flow of production جریان تولید
flow sheet نمودار جریان
critical flow جریان بحرانی
flowlines خطوط جریان
flowmeter جریان سنج
fluidmeter جریان سنج
cretical flow جریان بحرانی
eddy current جریان گردابی
ebb current جریان جزری
free flow جریان ازاد
flow meter جریان سنج
heat flow جریان گرما
dielectric current جریان دی الکتریک
diagonal flow جریان مورب
diacritical current جریان مشخص
density of current چگالی جریان
electrode dark current جریان تاریک
increase of current افزایش جریان
indravgnt جریان درونی
induced current جریان القایی
induced current جریان القائی
inducing current جریان القائی
induction current جریان القائی
convection current جریان همرفتی
inductive current جریان القائی
inflow جریان بداخل
input current جریان ورودی
impluse current جریان ضربهای
impluse ضربه جریان
imaginary current جریان راکتیو
heavy current جریان قوی
power current جریان قوی
cooling water circulation جریان اب سرد
down draft جریان رو به پایین
conventional current جریان قراردادی
down current جریان رو به پایین
disturbing current جریان پارازیت
idle current جریان بی باری
idle current جریان کور
displacement current جریان جابجایی
discharge currect جریان دشارژ
ignition current جریان احتراق
filament current جریان فیلامان
convectional current جریان قراردادی
discharge currect جریان تخلیه
input current جریان اولیه
electrode current جریان الکترد
strength of current شدت جریان
equilibrium flow جریان متعادل
exciting current جریان تحریک
extra current جریان اضافی
fair tide جریان اب موافق
current strength شدت جریان
cutoff قطع جریان
current passage عبور جریان
current meter جریان سنج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com