English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English Persian
skipper جست وخیز کننده
skippered جست وخیز کننده
skippering جست وخیز کننده
skippers جست وخیز کننده
coltish جست وخیز کننده
Other Matches
frisk جست وخیز
frolicking جست وخیز
frolics جست وخیز
frisked جست وخیز
bound جست وخیز
gambol جست وخیز
frisking جست وخیز
frisks جست وخیز
skitter جست وخیز
springs جست وخیز
capriole جست وخیز
gamboling جست وخیز
frolicked جست وخیز
capers جست وخیز
capered جست وخیز
caper جست وخیز
tittup جست وخیز
gamboled جست وخیز
exultance جست وخیز
gambolled جست وخیز
spring جست وخیز
frolic جست وخیز
gambolling جست وخیز
gambols جست وخیز
gambade جست وخیز
saltation جست وخیز
curvet شوخی جست وخیز
cavort جست وخیز کردن
cavorted جست وخیز کردن
jumpingly جست وخیز کنان
cavorting جست وخیز کردن
cavorts جست وخیز کردن
saleintiant درحال جست وخیز
lopes بجست وخیز دراوردن
lopes جست وخیز کردن
salience چابکی درجست وخیز
loped بجست وخیز دراوردن
loped جست وخیز کردن
saliency چابکی درجست وخیز
lope بجست وخیز دراوردن
lope جست وخیز کردن
friskier جست وخیز کنان
loping جست وخیز کردن
loping بجست وخیز دراوردن
friskiest جست وخیز کنان
saleint درحال جست وخیز
frisky جست وخیز کنان
sikt باجست وخیز رقص کردن
skips جست وخیز کردن تپیدن
leapfrogs باجست وخیز حرکت کردن
leapfrog باجست وخیز حرکت کردن
sink or swim <idiom> افت وخیز درکاری داشتن
skylark تفریح وجست وخیز کردن
skipped جست وخیز کردن تپیدن
leapfrogged باجست وخیز حرکت کردن
skip جست وخیز کردن تپیدن
skylarks تفریح وجست وخیز کردن
hop جست وخیز کوچک کردن
lopes جست وخیز وشلنگ تخته
loped جست وخیز وشلنگ تخته
hopped جست وخیز کوچک کردن
leapfrogging باجست وخیز حرکت کردن
lope جست وخیز وشلنگ تخته
tumbled جست وخیز کردن پریدن
tumbles جست وخیز کردن پریدن
loping جست وخیز وشلنگ تخته
hopping جست وخیز کوچک کردن
tumble جست وخیز کردن پریدن
hops جست وخیز کوچک کردن
galumph جست وخیز نشاط انگیز کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
frisking ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisked ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisk ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisks ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
filleted پر کننده
filleting پر کننده
deflective کج کننده
thinner کم کننده
surfy کف کننده
crusher له کننده
jaberer پچ پچ کننده
fillet پر کننده
renunciant کننده
mitigatory کم کننده
fizzy کف کننده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com