English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
temporal جسمانی زمانی
Other Matches
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
fleshly جسمانی
corporeal جسمانی
carnal جسمانی
physical جسمانی
material مادی جسمانی
materials مادی جسمانی
marasmus پژمردگی جسمانی
in the f. بصورت جسمانی
physical مادی جسمانی
incorporating غیر جسمانی
earthen مادی جسمانی
bodily واقعا جسمانی
corporeality جسمانی بودن
corporality هستی جسمانی تن
sensual شهوانی جسمانی
fleshpot لذایذ جسمانی
bodily harm صدمه جسمانی
worldly جسمانی مادی
physical handicap معلولیت جسمانی
incorporates غیر جسمانی
sensuousness پیروی جسمانی
physical fitness امادگی جسمانی
sentience حساسیت جسمانی
somatization جسمانی کردن
physical movement حرکت جسمانی
fleshpots راحتی جسمانی
outworld دنیای جسمانی
incorporate غیر جسمانی
substantiating ماهیت جسمانی دادن به
carnally بطور جسمانی یا شهوانی
somatoform disorder اختلال جسمانی شکل
profaneness وابستگی بچیزهای جسمانی
the outward man ادم جسمانی جسم
somatization disorder اختلال جسمانی کردن
dysaesthesia اختلال حواس جسمانی
substantiated ماهیت جسمانی دادن به
tussled مسابقه جسمانی کشمکش
substantiates ماهیت جسمانی دادن به
substantiate ماهیت جسمانی دادن به
tussle مسابقه جسمانی کشمکش
tussles مسابقه جسمانی کشمکش
physical anthropology انسان شناسی جسمانی
tussling مسابقه جسمانی کشمکش
incarnate دارای شکل جسمانی
physical aptitude test ازمون استعداد جسمانی
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
stresses تنش جسمانی- روانی
stress تنش جسمانی- روانی
stressing تنش جسمانی- روانی
rough up <idiom> حمله وصدمه جسمانی
sensuous مبنی بر لذات جسمانی
sensuously مبنی بر لذات جسمانی
anthropometry انسان سنجی جسمانی
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
infantilism کندی رشد جسمانی وعقلانی
habitus وضعیت ساختمان جسمانی هیکل
hard as nails <idiom> ازلحاظ جسمانی قوی درشت وسخت
zombiism اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
lysenkoism نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
timeline خط زمانی
time sense حس زمانی
sometime یک زمانی
eternities بی زمانی
onetime یک زمانی
time limits حد زمانی
simultaneeity هم زمانی
on <prep.> در [زمانی]
monomial یک زمانی
synchronization هم زمانی
eternity بی زمانی
temporal زمانی
whilom یک زمانی
time limit حد زمانی
contemporaneousness هم زمانی
synchrony هم زمانی
timetable برنامه زمانی
time lags فاصله زمانی
timetabled برنامه زمانی
temporal sign علامت زمانی
timetables برنامه زمانی
temporal maze ماز زمانی
timetabling برنامه زمانی
yore در زمانی بسیاردور
interval فاصله زمانی
spatiotemporal فضایی و زمانی
time lags تاخیر زمانی
time limit محدوده زمانی
lapse فاصله زمانی
lapses فاصله زمانی
in a short time در اندک زمانی
discrete time با گسستگی زمانی
continuous time با پیوستگی زمانی
clock paradox پارادکس زمانی
flashback وقفه زمانی
time limit محدودیت زمانی
mechanical time fuze ماسوره زمانی
lapsing فاصله زمانی
time lag فاصله زمانی
time lag تاخیر زمانی
time sharing اشتراک زمانی
time scales مقیاس زمانی
time scale مقیاس زمانی
time limits محدودیت زمانی
time limits محدوده زمانی
flashbacks وقفه زمانی
vintage model الگوی زمانی
time slice برش زمانی
When I came in زمانی که من تو آمدم
time pressure فشار زمانی
time table جدول زمانی
pressure of time فشار زمانی
time series سریهای زمانی
time score نمره زمانی
time schedule برنامه زمانی
time quantum ذره زمانی
time priority تقدم زمانی
time priority اولویت زمانی
time preference ارجحیت زمانی
time preference رجحان زمانی
timed زمانی موقعی
unit of time واحد زمانی
time frame چارچوب زمانی
time frames چارچوب زمانی
timetrend روند زمانی
timer switch کلید زمانی
time yield limit حد تسلیم زمانی
times زمانی موقعی
time زمانی موقعی
time yield تسلیم زمانی
time study بررسی زمانی
time preference ترجیح زمانی
scheduled برنامه زمانی
lagged تاخیر زمانی
time division multiplex تسهیم زمانی
time disorientation گم گشتگی زمانی
time dilation پارادوکس زمانی
time interval فاصله زمانی
lag تاخیر زمانی
schedules برنامه زمانی
time constant ثابت زمانی
time base مبدا زمانی
time bar محدودیت زمانی
timeline تسلسل زمانی
throughput time اشتراک زمانی
schedule برنامه زمانی
lags تاخیر زمانی
time flutter اختلال زمانی
time fuse ماسوره زمانی
no longer نه بیشتر [زمانی]
time horizon افق زمانی
time fire تیر زمانی
time jitter اختلال زمانی
time estimation براورد زمانی
time error خطای زمانی
no longer نه دیگر [زمانی]
time division multiplexing تسهیم زمانی
time path مسیر زمانی
time lags فاصله زمانی مرده
distributed lag توزیع فاصله زمانی
vintage model الگوی مقطع زمانی
chronological دارای ربط زمانی
serve time <idiom> زمانی رادرزندان بودن
monsoons باد وباران زمانی
time lag فاصله زمانی مرده
chronological ترتیب زمانی وقوع
age hardening سخت گردانی زمانی
monsoon باد وباران زمانی
asynchronous time division multiplexing تسهیم زمانی ناهمگام
time average symmetry تقارن میانگین زمانی
low time constant ثابت زمانی کوچک
time series data امار سریهای زمانی
synchronizes انطباق زمانی داشتن
synchronize انطباق زمانی داشتن
synchronising انطباق زمانی داشتن
synchronises انطباق زمانی داشتن
synchronised انطباق زمانی داشتن
time sampling نمونه گیری زمانی
aging سخت گردانی زمانی
o technique تحلیل عوامل زمانی
since he was in petticoats از زمانی که بچه بود
time fire تیراندازی با گلوله زمانی
time division multiplexing انتقال چندتایی زمانی
rate of time preference نرخ برتری زمانی
tdm تسهیم زمانی ultiplexing
timing برنامه ریزی زمانی
time series analysis تحلیل سریهای زمانی
cross sectional data داده ها در یک مقطع زمانی
input time constant ثابت زمانی اولیه
chronologic دارای ربط زمانی
magnetic time relay رله زمانی مغناطیسی
cotidal دارای هم زمانی در طغیان اب
high burst تیر زمانی بالا
time slicing برش زمانی زدن
time slicing تقسیم بندی زمانی
inductive time constant ثابت زمانی القا
capacitive time constant ثابت زمانی فرفیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com