Dictiornary-Farsi | جعبه دنده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 237 (12 milliseconds)

English	Persian
transmission	جعبه دنده
transmissions	جعبه دنده
gear	جعبه دنده
geared	جعبه دنده
gears	جعبه دنده
gearbox	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
gearing	جعبه دنده
drive mechanism	جعبه دنده
gear box	جعبه دنده
gear case	جعبه دنده
transmission case	جعبه دنده


Search result with all words

aircraft arresting gear	جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
epicyclic transmission	جعبه دنده اپی سیکلیک
gear case	پوسته جعبه دنده
gear change box	جعبه تعویض دنده
gear friction losses	تلفات اصطکاکی جعبه دنده
gear guard	جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
gear ratio	نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gearbox flange	لبه برامده جعبه دنده
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
gearbox stud	محور کوچک داخل جعبه دنده
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
piv variable speed transmission	جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
reduction gear	جعبه دنده تبدیل سرعت
reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
speed reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
steering gear	جعبه دنده فرمان
transmission grease	گریس جعبه دنده
transmission oil	روغن جعبه دنده
transmission oil pump	پمپ روغن جعبه دنده
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
gear box	جعبه دنده گیرباکس
Other Matches

container	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
ungear	از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
magazine	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest	جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
pinion	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning	دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions	دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission	یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
box pass	جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
rougher	دنده دنده کننده
sprocket	دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
kit	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kits	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
strict	یک دنده
drive	دنده
slat	دنده ها
slats	دنده ها
drives	دنده
strictest	یک دنده
stricter	یک دنده
rib	دنده
geared	دنده
spare ribs	سر دنده
dependum	ته دنده
gears	دنده
gear	دنده
hard-nosed	یک دنده
costa	دنده
geap	دنده
gearshifts	دنده عوض کن
pinions	جرخ دنده
geared	چرخ دنده
gearshifts	میله دنده
gearshift	دنده عوض کن
gearshift	میله دنده
bendix	دنده بندیکس
bendix	دنده استارت
low gear	دنده کندکن
bevel gear	دنده مورب
bevel gear	دنده کرامویل
pinion	جرخ دنده
cogwheel	چرخ دنده
pinioning	جرخ دنده
gears	چرخ دنده
cross-rib	دنده ی قوس
laticostate	دنده پهن
external thread	دنده خارجی
rib	دنده میله
french chop	گوشت دنده
gear level	دسته دنده
spareribs	گوشت دنده
cog	دنده چرخ
cogs	دنده چرخ
longitudinal	دنده طولی
gear cutter	دنده تراش
thread	دنده پیچ
rib	گوشت دنده
dependum angle	زاویه ته دنده
gear wheel	چرخ دنده
jackshaft	دنده دو در اتومبیل
jackshaft	دنده عقب
frame	دنده عرضی
high speed	دنده سریع
gear	چرخ دنده
stave	دنده بشکه
cramwheel	دنده کرامویل
cramwheel	دنده مخروطی
threads	دنده پیچ
wheelwork	چرخ دنده
ribbed	دنده دار
grooved	دنده دار
steering gear	دنده سکان
stick shift	دسته دنده
top radius	گردی سر دنده
gear wheels	چرخ دنده ها
timber	دنده عرضی
spur gear	دنده ملخی
worm gear	دنده مارپیچی
worm gear	دنده مورب
sheaths	تیزی دنده
sheath	تیزی دنده
reverse gear	دنده معکوس
toothed wheel	چرخ دنده
reverse gears	دنده معکوس
chop	گوشت دنده
ratchet	دنده جغجغه ای
sprocket	دنده زنجیر
shifting lever	دسته دنده
gearwheel	چرخ دنده
cogged wheels	چرخ دنده ها
cog wheels	چرخ دنده ها
planetary gear	دنده خورشیدی
cog [cogwheel]	چرخ دنده
cogwheels	چرخ دنده ها
cogged wheel	چرخ دنده
cog wheel	چرخ دنده
pinwheel	چرخ دنده
gearwheels	چرخ دنده ها
steering gear	دنده فرمان
driving gear	چرخ دنده محرک
eight speed gear drive	گیربکس هشت دنده
gear in	درگیری دو چرخ دنده
get up on the wrong side of the bed <idiom>	از دنده چپ بلند شدن
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
four gear drive	گیربکس چهار دنده
worm wheel	چرخ دنده حلزونی
worm wheel	دنده کرمی شکل
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
gear assembly	مجموعه چرخ دنده ها
gear shift	دسته دنده اتومبیل
worm gear	چرخ دنده حلزونی
differential gear	دنده عقب اتومبیل
wracked	چرخ دنده دار
wracks	چرخ دنده دار
gear lever	دسته دنده اتومبیل
gear stick	دسته دنده اتومبیل
bevel gearing	گیربکس دنده مخروطی
geared	پوشش دنده دار
pinions	چرخ دنده جناحی
gear	پوشش دنده دار
cross-springer	[دنده اریب در طاق]
nut	چرخ دنده ساعت
rack	چرخ دنده دار
crown gear	چرخ دنده محدب
controlled stick steering	دسته دنده خودکار
contact backlash	دنده کور تماس
compasition gear	چرخ دنده مرکب
racked	چرخ دنده دار
racks	چرخ دنده دار
gears	پوشش دنده دار
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
short ribs	گوشت با استخوان دنده
precostal	واقع در پیش دنده ها
pinion	دنده هرزه گرد
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
pair of gears	زوج چرخ دنده
he broke his rib or something	دنده منده اش شکست
grub screw	میله دنده دار
pinion	چرخ دنده جناحی
ratchets	ضامن چرخ دنده
pinioning	چرخ دنده جناحی
high gear	دنده قوی خودرو
starter gear ring	چرخ دنده استارتر
sawtooth wave	موج دنده ارهای
it serves him right	دنده اش هم نرم شود
inside thread	دنده داخلی قلاویز
riblet	انتهای دنده گوسفند
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
pull gear	چرخ دنده بالابر
pinioning	دنده هرزه گرد
rachet	ضامن چرخ دنده
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
ratchet	ضامن چرخ دنده
helical gear	چرخ دنده حلزونی
rib	هرچیز شبیه دنده
pinions	دنده هرزه گرد
transmission gear	چرخ دنده انتقال
gear ratio	نسبت چره دنده ها
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
gear transmission ratio	نسبت دنده گیربکس
magnetic gear shift	دسته دنده مغناطیسی
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
tumble gear	چرخ دنده واسطه
step up gear	چرخ دنده افزاینده
tricostate	سه دندهای دارای سه دنده
rib	دنده دار کردن
gear grinder	ماشین پرداخت چرخ دنده
gear blank	چرخ دنده کار نکرده
worm gear mechanism	مکانیزم چرخ دنده حلزونی
speedometer multiplier	چرخ دنده سرعت سنج
threads	دنده دار کردن مارپیچ
geared	مجموع چرخهای دنده دار
thread	دنده دار کردن مارپیچ
gears	مجموع چرخهای دنده دار
tracery vault	طاق قوسی دنده دار
steering column gear change	اتصال چرخ دنده فرمان
boring bit	چرخ دنده داخل گرد
crank gear	چرخ دنده سر میل لنگ
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes]	دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
change down	به دنده سنگین حرکت کردن
planet wheel	چرخ دنده چرخان بدورمحور
throwin	در دنده انداختن تزریق کردن
gear	مجموع چرخهای دنده دار
timing gear	چرخ دنده میل بادامک
rib	تکه گوشت دنده دار
to gear down	باعوض کردن دنده کندکردن
to gear up	باعوض کردن دنده تندکردن
worm transmission	گیربکس با چرخ دنده حلزونی
bevel gear generator	ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
camshafts	میلهای که بچرخ دنده متصل میشود
roller drive	مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
helical tooth bevel gear	چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
he ia as leanas a rake	ازلاغری دنده هایش رامیتوان شمرد
steering worm sector	چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
worm and sector sleering	چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان