Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (22 milliseconds)
English
Persian
case
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
Other Matches
ammunition chest
شانه فشنگ قلاب نوار فشنگ
shelling
جعبه حاوی باروت
shells
جعبه حاوی باروت
shell
جعبه حاوی باروت
music box
جعبه محتوی ساز کوکی
camera magazine
جعبه محتوی فیلم عکاسی
cartridge box
جعبه فشنگ
contain
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
flexible
قابل انعطاف
pliable
قابل انعطاف
contain
محتوی بودن
contained
محتوی بودن
contains
محتوی بودن
flexible lead
اتصال قابل انعطاف
flexible joint
اتصال قابل انعطاف
flexible disk
دیسک قابل انعطاف
lock step
غیر قابل انعطاف
flexible cord
سیم قابل انعطاف
flexible shaft
محور قابل انعطاف
flexible brake tubing
لوله قابل انعطاف ترمز
unchangeably
<adv.>
به طور غیر قابل انعطاف
flexible metal hose
لوله فلزی قابل انعطاف
unalterably
<adv.>
به طور غیر قابل انعطاف
immutably
<adv.>
به طور غیر قابل انعطاف
flexible arm lamp
چراغ مطالعه قابل انعطاف
inelastic
غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
flexible fuel tubing
لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
bine
هرنوع ساقه نرم و قابل انعطاف
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
backhand cast
انداختن قلاب ماهیگیری ازپشت دست
foil
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
incorporating mill
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
machine address
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
gangplanks
سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
gangplank
سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
container
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
containers
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
boxiness
شکل جعبه بودن
to be unable to hold a candle to somebody
<idiom>
در برابر کسی پائین رتبه بودن
[در توانایی یا مهارت و غیره]
background processing
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
backgrounds
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
migration
انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
operational
قابل بکار انداختن
foreground program
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
target bow
کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
inoperable
غیر قابل کار انداختن خراب
eds
درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
triangle exercise
تمرین مثلث گیری درتیراندازی
faker
هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
magazine
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines
مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest
جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
zeros
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zeroes
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
raise pistol
فرمان حاضر به تیر درتیراندازی کلت طپانچه ها بالا
bribable
قابل رشوه بودن
to bear comparison with
قابل مقایسه بودن با
to be valid
قابل قبول بودن
applies
قابل اجرا بودن
disputability
قابل اعتراض بودن
memorability
قابل یادداشت بودن
credibility
قابل قبول بودن
to stand comparison with
قابل مقایسه بودن با
solvency
قابل وصول بودن
noteworthiness
قابل ملاحظه بودن
sociability
قابل معاشرت بودن
apply
قابل اجرا بودن
serviceableness
قابل استفاده بودن
applying
قابل اجرا بودن
to hold water
قابل قبول بودن
remerkableness
قابل ملاحظه بودن
indigestibility
غیر قابل هضم بودن
to be available for delivery at short notice
بلافاصله قابل تحویل بودن
imperceptibility
غیر قابل مشاهده بودن
incomprehensibility
غیر قابل فهم بودن
indivisibility
غیر قابل تقسیم بودن
springs
جهیدن قابل ارتجاع بودن
spring
جهیدن قابل ارتجاع بودن
irremovability
غیر قابل عزل بودن
irrevocability
غیر قابل فسخ بودن
irresistibleness
غیر قابل مقاومت بودن سختی
visibility
قابلیت دید قابل رویت بودن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
bows
کمان کمان هدفگیری
bow
کمان کمان هدفگیری
bowed
کمان کمان هدفگیری
bowing
کمان کمان هدفگیری
to go down
[in a particular way]
with somebody
برای کسی
[به سبک ویژه ای]
قابل پذیرش بودن
imparity
غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی
box pass
جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
crane hook
قلاب سرکابل بالابر جرثقیل قلاب یا چنگک جرثقیل
rule of law
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
rainbow border
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
powder
باروت
filler
محتوی
hydrous
محتوی اب
contenting
محتوی
powders
باروت
powdering
باروت
propellants
باروت
containers
محتوی
container
محتوی
powder momey
باروت بر
blasting powder
باروت
criteria
محتوی
content
محتوی
gun powder
باروت
gunpowder
باروت
fillers
محتوی
propellant
باروت
contents
محتوی
inflexion
انعطاف
plasticity
انعطاف
inflexions
انعطاف
inflections
انعطاف
inflection
انعطاف
e.c. powder
باروت پرشعله
e.c. powder
باروت مانوری
sanguinolent
محتوی خون
black powder
باروت سیاه
pyropowder
باروت فشفشه
nitro cotton
باروت پنبه
guncotton
باروت پنبه
nitrocellulose
باروت بی دود
copper bearing
محتوی مس حاوی مس
bottles
محتوی یک بطری
amorce
خرج باروت
powder bag
کیسه باروت
platinous
محتوی پلاتین
double base powder
باروت دو حبهای
single perforated
باروت یک سوراخه
single base
باروت یک حبهای
double base powder
باروت دومبنایی
powder charge
خرج باروت
bottle
محتوی یک بطری
powder horn
دبه باروت
grain
حبه باروت
powder magazine
مخزن باروت
powder magazine
انبار باروت
gas chamber
محفظه باروت
gas chambers
محفظه باروت
aluminous
محتوی الومینیوم
powder flask
باروت دان
powder flask
دبه باروت
gas content
محتوی گاز
cordite
باروت بیدود
smokeless
باروت بی دود
powder
گرد باروت
pouches
کیسه باروت
powdering
گرد باروت
pouch
کیسه باروت
dual granulation
باروت دو حبهای
powder
باروت ارد
powdering
باروت ارد
powders
باروت ارد
powders
گرد باروت
powder f.
دبه باروت
rigidity
انعطاف ناپذیری
flexibility
انعطاف پذیری
supple
انعطاف پذیر
resile
انعطاف داشتن
elastic
انعطاف پذیر
plasticity
انعطاف پذیری
uncompromising
غیرقابل انعطاف
uncompromisingly
غیرقابل انعطاف
pliability
قابلت انعطاف
malleability
قابلیت انعطاف
flexibtlity
انعطاف پذیری
flexible
انعطاف پذیر
flexibility
قابلیت انعطاف
inflexibility
انعطاف ناپذیری
rigid
انعطاف ناپذیر
on
فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
contenting
خرسند کردن محتوی
pouncet box
قوطی محتوی گردخوشبو
saccharine
قندی محتوی قند
flash reducer
کم کننده شعله باروت
content
خرسند کردن محتوی
zone
کمربند حبه باروت
powder kegs
چلیک یابشکه باروت
powder keg
چلیک یابشکه باروت
zones
کمربند حبه باروت
powder mill
کارخانه باروت سازی
hercules powder
باروت کان کنی
propellants
باروت خرج پرتاب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com