Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
English
Persian
first defense gun
جلوترین تیربار دفاعی
Other Matches
headmost
جلوترین
strong point
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
foremost
جلوترین دردرجه نخست
endbrain
جلوترین قسمت قدامی مغز
machine guns
تیربار
machine gun
تیربار
sub-machine gun
تیربار دستی
sears
چکاننده در تیربار
sub-machine guns
تیربار خودکار
sub-machine guns
تیربار دستی
sub-machine gun
تیربار خودکار
seared
چکاننده در تیربار
machine gun
به تیربار بستن
sear pin
محورچکاننده در تیربار
head space
فاصله سر تیربار
machine guns
به تیربار بستن
pillboxes
اشیان تیربار
nests
اشیانه تیربار
pillbox
اشیان تیربار
nest
اشیانه تیربار
sear
چکاننده در تیربار
subcaliber
تیربار تنظیم هدف
first defense gun
تیربار منطقه جلو
submachinegun
تیربار نیم خودکار
limit of fire
حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
sweeping fire
اتش درو در عرض و عمق به وسیله تیربار
subcaliber range
تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
gunner's rule
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
leader's rule
روش تعیین مسافت امن هنگام اجرای تیر بالای سربوسیله تیربار
defensive line
خط دفاعی
apologetic
دفاعی
vindicative
دفاعی
defensive
دفاعی
backfield
خط دفاعی
defense base
پایگاه دفاعی
defensive league
اتحادیه دفاعی
mixer
نوعی خط دفاعی
defensively
حالت دفاعی
defence mechanisms
مکانیزم دفاعی
backcourt
نیمه دفاعی
defense mechanism
مکانیسم دفاعی
defensive league
اتحاد دفاعی
blue line
خط دفاعی هاکی
defensive fire
اتش دفاعی
defense position
موضع دفاعی
defense information
اطلاعات دفاعی
defence mechanism
مکانیزم دفاعی
defensive war
جنگ دفاعی
mixers
نوعی خط دفاعی
five man line
خط دفاعی 5 نفره
coverings
بازی دفاعی
cover
بازی دفاعی
zones
منطقه دفاعی
agger
پشته ی دفاعی
zone
منطقه دفاعی
rejoinder
پاسخ دفاعی
rejoinders
پاسخ دفاعی
covers
بازی دفاعی
preventive war
نبرد دفاعی
odd front
خط دفاعی 4 نفره
stack the defence
ارایش دفاعی
defense articles
اماد و تجهیزات دفاعی
defensive wrestler
کشتی گیر دفاعی
defensive player
شطرنج باز دفاعی
Cashel
[استحکامات دفاعی ایرلندی]
ante-mural
[e]
جان پناه دفاعی
switch position
موضع رابط دفاعی
defensiveness
حالت دفاعی داشتن
protective cover
جان پناه دفاعی
decompensation
فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
cross block
سد کردن خط دفاعی از کنار
rejoinder
پاسخ دفاعی دادن
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
rejoins
پاسخ دفاعی دادن
rejoining
پاسخ دفاعی دادن
rejoined
پاسخ دفاعی دادن
rejoin
پاسخ دفاعی دادن
sandbags
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
sandbagging
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagged
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbag
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
guarding
حالت دفاعی شمشیرباز
guards
حالت دفاعی شمشیرباز
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
rejoinders
پاسخ دفاعی دادن
press
تاکتیک دفاعی فشرده
bump and run
نوعی مانور دفاعی
paler
حصار دفاعی دفاع
palest
حصار دفاعی دفاع
switch position
موضع دفاعی بینابین
pale
حصار دفاعی دفاع
bangoe gei
تکنیک دفاعی تکواندو
back judge
داور در محوطه دفاعی
presses
تاکتیک دفاعی فشرده
apologist
نویسندهء رسالهء دفاعی
apologists
نویسندهء رسالهء دفاعی
bump and go
نوعی مانور دفاعی
corral
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
special pleader
متخصص تهیه لوایح دفاعی
parry
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parries
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
integrated defense
پدافند ازمناطق توام دفاعی
parrying
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corralled
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
defensive
منطقه دفاعی شامل دروازه
prevent defence
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
corrals
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parried
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
seam
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seams
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries
[ترتیب دفاعی مانع های تیز]
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
defenceman
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
peace dividend
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
special pleading
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
declare
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
defense emergency
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
plea in abatement
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
brucsels treaty organization
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
roll back
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com