Dictiornary-Farsi | جلوههای ویژه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 209 (10 milliseconds)

English	Persian
special effects	جلوههای ویژه


Search result with all words

paint	پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
paints	پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
dissolve	جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
dissolves	جلوههای ویژه که در نرم افزاری نمایش گرافیکی یا چند رسانهای به کار میرود تاکیفیت تصاویر را تغییر دهد
MIDI sequencer	ویرایش و جلوههای ویژه و گرداندن
morphing	جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود
paint program	نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
texture mapping	1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
Other Matches

idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
Shockwave	سیستم سافت Maecromedia که به جستجو گر وب امکان نمایش جلوههای پیچیده چند رسانهای میدهد
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
special	ویژه
prerogative	حق ویژه
specific	ویژه
adhoc	ویژه
specialist	ویژه گر
particular	ویژه
paticular	ویژه
priviege	حق ویژه
experts	ویژه گر
specifics	ویژه
special character	ویژه
nets	ویژه
net	ویژه
prerogatives	حق ویژه
privilege	حق ویژه
peculiar	ویژه
nett	ویژه
specific humidity	نم ویژه
idiocrasy	ویژه
expert	ویژه گر
expressed	ویژه
special <adj.>	ویژه
extra <adj.>	ویژه
expressing	ویژه
particulars	ویژه
specialists	ویژه گر
specially	ویژه
expresses	ویژه
extra special	ویژه
express	ویژه
standing order	اوامر ویژه
morbid	ویژه ناخوشی
favourite or vor	ویژه مخصوص
equity capital	ارزش ویژه
resistivity	مقاومت ویژه
extra equipment	متعلقات ویژه
prerogative	دارای حق ویژه
standing orders	اوامر ویژه
gastronomist	ویژه گرخوراک
characteristics	نشان ویژه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
life guard	هنگ ویژه
habiliments	جامه ویژه
prerogatives	دارای حق ویژه
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
labeled cargo	کالای ویژه
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
kink	ویژه گی فرریز
indicium	نشانه ویژه
singular matrix	ماتریش ویژه
specialities	ویژه گری
lachrymal	ویژه اشک
speciality	ویژه گری
lacrimal	ویژه اشک
versions	شرح ویژه
version	شرح ویژه
juveniles	ویژه نو جوانان
juvenile	ویژه نو جوانان
nutritionists	ویژه گر تغذیه
nutritionist	ویژه گر تغذیه
self weight	ویژه وزن
characteristic function	ویژه تابع
particular lien	حق حبس ویژه
conizance	نشان ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
idioms	تعبیر ویژه
monocular	ویژه یک چشم
monkish	ویژه راهبان
proper value	ویژه مقدار
special session	نشست ویژه
extraordinary meeting	نشست ویژه
characteristic number	ویژه مقدار
cariologist	ویژه گر قلب
net profit	سود ویژه
characteristic root	ویژه مقدار
byelaw	قانون ویژه
body guard	هنگ ویژه
ecotype	بوم ویژه
eigenfunction	ویژه تابع
idioms	زبان ویژه
prerogatived	دارای حق ویژه
bylaw	قانون ویژه
proper function	ویژه تابع
proper volume	ویژه حجم
quantum state	ویژه حالت
booths	جای ویژه
booth	جای ویژه
regiospecific	جهت ویژه
preceptorial	ویژه اموزگاری
rarely	بااستادی ویژه
praetorian guard	گارد ویژه
idiom	تعبیر ویژه
idiom	زبان ویژه
eigenvalue	ویژه مقدار
electrical resistivity	مقاومت ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
specific gravities	گرانی ویژه
endemical	ویژه یک قوم
relative density	گرانی ویژه
trait	نشان ویژه
traits	نشان ویژه
characteristically	نشان ویژه
characteristic	نشان ویژه
specialty	ویژه گری
specialists	ویژه کار
neurologist	ویژه گر اعصاب
capital	ارزش ویژه
lingo	زبان ویژه
specializes	ویژه گری
specialize	ویژه گری
specific heat	دمای ویژه
specialising	ویژه گری
specialises	ویژه گری
lingoes	زبان ویژه
specialist	ویژه کار
specific viscosity	گرانروی ویژه
specific lattice	شبکه ویژه
expert	ویژه کار
specific weight	وزن ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
specific rotation	چرخش ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
specific volume	حجم ویژه
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
experts	ویژه کار
dead weight	ویژه وزن
speleologist	ویژه گر غارشناسی
specific humidity	رطوبت ویژه
specific yield	ابدهی ویژه
monographs	ویژه نگاشت
monograph	ویژه نگاشت
garb	پوشاک ویژه
dead weights	ویژه وزن
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
lineaments	نشان ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
specialization	ویژه کاری
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
specialization	ویژه گری
special duty	کار ویژه
special character	دخشه ویژه
special case	مورد ویژه
lineament	نشان ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
special agreement	قرارداد ویژه
stalling	لژ جایگاه ویژه
stall	لژ جایگاه ویژه
special bastard	حرامزاده ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
specific cost	هزینه ویژه
special verdict	تصمیم ویژه
specific donor	دهنده ویژه
specific drawdown	افت ویژه
special symbol	نماد ویژه
species specific	نوع- ویژه
special party	گروه ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
specializing	ویژه گری
specific heat	گرمای ویژه
the proper instinct of birds	غریزه ویژه پرندگان
laid up in bed	پیشه ویژه رشته
humoursomeness	حالات ویژه گوناگون
lattice resistivity	مقاومت ویژه شبکه
molar specific heat	گرمای ویژه مولی
stereospecific polymer	بسپار فضا ویژه
stereoregular polymer	بسپار فضا ویژه
it is particularly difficult	یک دشواری ویژه دارد
molecular specific heat	گرمای ویژه مولی
syphilologist	طبیب ویژه گرسفلیس
metllurgist	ویژه گرفلز کاری
unit elongation	ازدیاد طول ویژه
stereopecific polymerization	بسپارش فضا ویژه
specific rotatory power	توان چرخشی ویژه
peronality of laws	حالت ویژه قانون
physiographer	ویژه گر جغرافیای طبیعی
pinup	ویژه نصب به دیوار
ratio of specific heats	نسبت گرمایی ویژه
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
reluctivity	مقاومت ویژه مغناطیسی
special weapons	جنگ افزارهای ویژه
special operations	عملیات مخصوص یا ویژه
royal prerogative	حق امتیاز ویژه پادشاه
school slang	اصطلاح ویژه اموزشگاه
serologist	ویژه گر سرم شناسی
silviculturist	ویژه گر پرورش جنگل
specific heat capacity	فرفیت گرمایی ویژه
individualized	حالت ویژه دادن
specific inductive capacity	فرفیت القایی ویژه