Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English
Persian
hinder
جلوگیری از ضربه زدن حریف
hindered
جلوگیری از ضربه زدن حریف
hindering
جلوگیری از ضربه زدن حریف
hinders
جلوگیری از ضربه زدن حریف
Other Matches
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
pass interference
جلوگیری غیر مجاز حریف ازگرفتن پاس
holding and hitting
گرفتن حریف و ضربه زدن
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
trompement
گریز شمشیرباز از ضربه حریف
hacks
ضربه خطای دست به بازوی حریف
high sticking
بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
hacked
ضربه خطای دست به بازوی حریف
stationary tactics
دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
hack
ضربه خطای دست به بازوی حریف
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
rear takedown with outside leg tackle
گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
loop drive
ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
speared
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
hit
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hits
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hitting
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
spearing
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
put away
ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
spear
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spears
ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
squib kick
ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
gimme
ضربه اهدایی به حریف روی چمن کوتاه گلف
knockout
با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
knockouts
با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
hold
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
clinched
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
take croquet
ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
restraints
جلوگیری
stoppage
جلوگیری
restraint
جلوگیری
forbiddance
جلوگیری
premunition
جلوگیری
contraception
جلوگیری
suppression
جلوگیری
countercheck
جلوگیری
arrest
سد جلوگیری
arrested
سد جلوگیری
debarment
جلوگیری
arrests
سد جلوگیری
interdiction
جلوگیری
stoppages
جلوگیری
obstructions
جلوگیری
obstruction
جلوگیری
interception
جلوگیری
prevention
جلوگیری
interdict
جلوگیری ممنوعیت
preclusive
جلوگیری کننده
prohibiting
جلوگیری کردن
prohibit
جلوگیری کردن
premune
ناشی از جلوگیری
contraception
جلوگیری از ابستنی
checkless
غیرقابل جلوگیری
hindering
جلوگیری کردن
controlment
اختیارداری جلوگیری
restraining
جلوگیری کردن از
restrain
جلوگیری کردن از
hindered
جلوگیری کردن
restrains
جلوگیری کردن از
irrepressible
جلوگیری نکردنی
hold
جلوگیری کردن
hinder
جلوگیری کردن
to provide against
جلوگیری کردن
hinders
جلوگیری کردن
prohibits
جلوگیری کردن
holds
جلوگیری کردن
to keep back
جلوگیری کردن از
quenchable
قابل جلوگیری
arrested
جلوگیری از سقوط
arrested
جلوگیری کردن
arrest
جلوگیری از سقوط
arrest
جلوگیری کردن
inhibits
جلوگیری کردن
repessive
جلوگیری کننده
interceptive
جلوگیری کننده
rule out
جلوگیری کردن
arrests
جلوگیری کردن
arrests
جلوگیری از سقوط
quenchless
غیرقابل جلوگیری
bridling
جلوگیری کردن از
bridles
جلوگیری کردن از
bridled
جلوگیری کردن از
preventability
قابلیت جلوگیری
bridle
جلوگیری کردن از
letted
منع جلوگیری
noise suppression
جلوگیری ازپارازیت
inhibitor
جلوگیری کننده
inhibitive
وابسته به جلوگیری
inhibiter
جلوگیری کننده
rebuffs
جلوگیری کردن
prevenience
منع جلوگیری
keep
جلوگیری کردن
keeps
جلوگیری کردن
suppressive
جلوگیری کننده
suppressor
جلوگیری کننده
inhibit
جلوگیری کردن
erosion control
جلوگیری از فرسایش
rebuffing
جلوگیری کردن
rebuffed
جلوگیری کردن
pull up
جلوگیری کردن
hold in
جلوگیری کردن
preventible
قابل جلوگیری
checks
جلوگیری کردن از
checked
جلوگیری کردن از
check
جلوگیری کردن از
preventable
قابل جلوگیری
rebuff
جلوگیری کردن
birth control
جلوگیری از ابستنی
prevented
جلوگیری کردن از
accident prevention
جلوگیری از سانحه
stopped
جلوگیری منع
stop
جلوگیری منع
preventing
جلوگیری کردن از
abatement
فروکش جلوگیری
stopping
جلوگیری منع
preservatives
ماده جلوگیری
preservative
ماده جلوگیری
preventing
جلوگیری کردن
prevented
جلوگیری کردن
prevents
جلوگیری کردن
prevent
جلوگیری کردن از
prevent
جلوگیری کردن
prevents
جلوگیری کردن از
inhibition
جلوگیری از بروزاحساسات
repressed
جلوگیری شده
inhibitions
جلوگیری از بروزاحساسات
block age
جلوگیری انسداد
stops
جلوگیری منع
preservation
محافظت جلوگیری
preventive
عامل جلوگیری
uncontrollably
غیرقابل جلوگیری
uncontrollable
غیرقابل جلوگیری
preventive
جلوگیری کننده
adversary
حریف
rival
حریف
opponent
حریف
matches
حریف
competitor
حریف
adversarial
حریف
competitors
حریف
adversaries
حریف
d. cut d.
حریف
rivaling
حریف
foe
حریف
challengers
حریف
match
حریف
challenger
حریف
rivals
حریف
rivalling
حریف
opponents
حریف
rivalled
حریف
rivaled
حریف
foes
حریف
contraceptives
وسیله جلوگیری از ابستنی
repel
نپذیرفتن جلوگیری کردن از
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
contraceptive
وسیله جلوگیری از ابستنی
stopper
توپی جلوگیری کننده
control
بازرسی نظارت جلوگیری
controlling
بازرسی نظارت جلوگیری
stoppers
توپی جلوگیری کننده
out of hand
غیر قابل جلوگیری
controls
بازرسی نظارت جلوگیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com