English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
steppe جلگه وسیع بی درخت
steppes جلگه وسیع بی درخت
Other Matches
pampa جلگه پهناورسبزو بی درخت درجنوب رود درامریکای جنوبی
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
rootery توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
plainest جلگه
pedogenesis جلگه
campaigned جلگه
campaigns جلگه
steppe جلگه
campaign جلگه
flat جلگه
flattest جلگه
plain جلگه
plains جلگه
plainer جلگه
steppes جلگه
campaigning جلگه
papaw درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
pedogenesis جلگه سازی
lea جلگه سبز
plateau جلگه مرتفع
plateaus جلگه مرتفع
plainsman جلگه نشین
plateaux جلگه مرتفع
champaign جلگه صحرا
plainer غیر رسمی جلگه
plains غیر رسمی جلگه
plain غیر رسمی جلگه
plainest غیر رسمی جلگه
pedogenesis مبحث پیدایش جلگه
cuesta جلگه مایل یااریب
underbrush درخت کوچک روینده درزیر درخت
myrica درخت شیشعان درخت موم
puno جلگه بلند و سرد در کوههای ANDES در کشورPERU دشواریی در نفس کشیدن
far-reaching وسیع
captious وسیع
champaign وسیع
roomier وسیع
roomiest وسیع
ample وسیع
abroad وسیع
large وسیع
larger وسیع
largest وسیع
vasty وسیع
extensive وسیع
panoramic وسیع
roomy وسیع
capacious وسیع
immense وسیع
spacious وسیع
of a wide scope وسیع
far reaching وسیع
vast وسیع
room وسیع تر کردن
capaciously بطور وسیع
broadly بطور وسیع
latifundia املاک وسیع
heavy advertising تبلیغات وسیع
to cover much ground وسیع بودن
widish نسبتا وسیع
comprehensive وسیع محیط
rooms وسیع تر کردن
vastly بطور وسیع
gumming وسیع کردن
wide فراخ وسیع
wider فراخ وسیع
gums وسیع کردن
extensive cultivation زراعت وسیع
extensive agriculture کشاورزی وسیع
plausive وسیع محتمل
gummed وسیع کردن
wide نامحدود وسیع
gum وسیع کردن
immensely بطور وسیع
widest نامحدود وسیع
superhighway جاده وسیع
superhighways جاده وسیع
widest فراخ وسیع
wider نامحدود وسیع
latitudinarianism وسیع نظری
broad minded دارای فکر وسیع
large minded دارای فکر وسیع
enlarged توسعه دادن وسیع کردن
large scale production method روش تولیدبه مقیاس وسیع
enlarging توسعه دادن وسیع کردن
enlarges توسعه دادن وسیع کردن
enlarge توسعه دادن وسیع کردن
broadloom ساخته شده درکارگاه وسیع
large scale نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large-scale نسبتا زیاد بمعیار وسیع
broadcasts توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcast توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
avenuse خیابان وسیع راهرو باغ
ground swell طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
regions محوطه بسیار وسیع وبی انتها
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
hidden momentum of population growth به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
gambir درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambier درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
land office business کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
Cypress design طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
Xerox PARC مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
wats Service Telephone WidaArea سرویسی که تعدادنامحدودی از مکالمات را درناحیهای وسیع از یک نقطه به هر مکان مجاز می سازد
departmentalism اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
vlsi مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
expansion خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
broadens وسیع کردن منتشر کردن
broadened وسیع کردن منتشر کردن
broadening وسیع کردن منتشر کردن
broaden وسیع کردن منتشر کردن
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
butted ته درخت
butts ته درخت
flower درخت گل
woody پر درخت
quincunx درخت به
tamarisk درخت گز
quinces درخت به
copaiba درخت
vines درخت مو
butt ته درخت
flowers درخت گل
xyloid پر درخت
abat سد درخت
tree درخت
quince درخت به
vine درخت مو
treeless بی درخت
thick with trees پر از درخت
shadbush درخت ازگیل
shadblow درخت ازگیل
dendroid بشکل درخت
savanna دشت بی درخت
saltwort درخت اشنان
camelia درخت و گل کاملیا
plum tree درخت گوجه
dendroidal درخت وار
dendrologist درخت شناس
russian olive درخت سنجد
dendriform مانند درخت
decision tree درخت تصمیم
plum tree درخت الو
platan درخت چنار
planer tree درخت ازاد
date palm درخت خرما
datepalm درخت خرما
cotton plant درخت پنبه
coffee tree درخت قهوه
coconut palm درخت نارگیل
cocoanut palm درخت نارگیل
areca درخت فوفل
bast پوست درخت
bean tree درخت خرنوب
before the tree جلو درخت
betel palm درخت فوفل
binary tree درخت دودویی
binary tree درخت دودوئی
lemon tree درخت لیمو
bast لیف درخت
yew درخت سرخدار
betel nut palm درخت فوفل
aspen درخت اشنگ
fir tree درخت صنوبر
balsam درخت گل حنا
balsam tree درخت بلسان
barren tree درخت بی میوه
spruce درخت صنوبر
box tree درخت شمشاد
boxtree درخت شمشاد
rhytidome پوست درخت
cassia درخت فلوس
royal poinciana درخت گل طاووس
cherry tree درخت گیلاس
chocolate tree درخت کاکائو
coco درخت کاکائو
coco درخت نارگیل
cocoa palm درخت نارگیل
date tree درخت خرما
redbud درخت ارغوان
cypresses درخت سرو
caber تنه درخت
cakamander درخت خرماندو
ross پوست درخت
cocoa pulm درخت نارگیل
gum tree درخت صمغ
locus tree درخت خرنوب
locus tree درخت اقاقیا
sugarberry درخت ازگیل
sweetsop درخت ات هندی
woodless بی درخت بی جنگل
withy درخت بید
teakwood درخت ساج
lentisk درخت مصطکی
locust tree درخت اقاقیا
long tom درخت الواراسترالیایی
lote درخت کنار
balsa درخت بالسا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com