Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
herborization
جمع اوری گیاه
Other Matches
proteranthy
گل اوری قبل از برگ اوری
isomorph
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
ear
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
gametophyte
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
rhubarb
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
wildling
گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
hemp
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
reproductions
هم اوری
rivalry
هم اوری
competitions
هم اوری
supplementation
هم اوری
competition
هم اوری
supplementation
پس اوری
reproduction
هم اوری
rivalries
هم اوری
ingathering
فراهم اوری
harassment
بستوه اوری
lethality
مرگ اوری
procurement
بدست اوری
nauseousness
تهوع اوری
prosaicness
کسالت اوری
obtainment
بدست اوری
odontiasis
دندان در اوری
titillation
غلغلک اوری
perniciousness
زیان اوری
productiveness
بار اوری
justification
دلیل اوری
gathering
گرد اوری
assemblage
جمع اوری
assemblages
جمع اوری
resuscitation
بهوش اوری
childbearing
بچه اوری
boring
ملال اوری
innovating
نو اوری کردن
innovates
نو اوری کردن
innovate
نو اوری کردن
enucleation
مغزبیرون اوری
exemplification
نمونه اوری
exemplification
مثال اوری
innovated
نو اوری کردن
food gathering
خوراک اوری
gatherings
گرد اوری
justifications
دلیل اوری
collection
جمع اوری
reproductivity
استعداد هم اوری
collections
جمع اوری
accumulations
جمع اوری
malignancy
زیان اوری
salivation
بزاق اوری
sporogony
هاگ اوری
staging
برصحنه اوری
symbolization
نماد اوری
accumulation
جمع اوری
stigmatism
ننگ اوری
recovers
جمع اوری یکان
compilations
جمع اوری و انتخاب
florescence
فصل شکوفه اوری
productions
عمل اوری ساخت
production
عمل اوری ساخت
surveys
جمع اوری اطلاعات
surveyed
جمع اوری اطلاعات
survey
جمع اوری اطلاعات
collection
جمع اوری اخبار
capacitance
قدرت جمع اوری
capitalization
جمع اوری سرمایه
recovers
جمع اوری کردن
get in
جمع اوری کردن
mass
جمع اوری کردن
masses
جمع اوری کردن
massing
جمع اوری کردن
codification
گرد اوری قوانین
recovering
جمع اوری کردن
recovering
جمع اوری یکان
recover
جمع اوری یکان
data collection
جمع اوری داده ها
data capturing
جمع اوری داده
seeds
اولاد تخم اوری
cumulation
جمع اوری انباشتگی
culler
جمع اوری کننده
collection plan
طرح جمع اوری
data gathering
گرد اوری داده ها
data gathering
جمع اوری داده ها
collection
جمع اوری کردن
collecting point
نقطه جمع اوری
compilation
جمع اوری و انتخاب
seed
اولاد تخم اوری
collections
جمع اوری کردن
collections
جمع اوری اخبار
recover
جمع اوری کردن
deposit collection
جمع اوری سرمایه
data gathering
جمع اوری داده
conglobation
گردشدگی- گرد اوری
fruition
تمتع میوه اوری
to put in mind
یاد اوری کردن
to round up
جمع اوری کردن
marshall
جمع اوری کردن
cull
جمع اوری کردن
culled
جمع اوری کردن
culling
جمع اوری کردن
culls
جمع اوری کردن
stypticity
بند اوری خون
innovations
چیز تازه نو اوری
marshalling
جمع اوری کردن
neurypnology
علم خواب اوری
tax collection
جمع اوری مالیات
assemblage
جمع اوری اماد
reflorescence
غنچه اوری مجدد
to beat up for
جمع اوری کردن
paragraph assembly
جمع اوری پاراگراف
outbreeding
برون زاد اوری
exogamy
برون زاد اوری
assemblages
جمع اوری اماد
to get in
جمع اوری کردن
innovation
چیز تازه نو اوری
intelligence collection
جمع اوری اطلاعات
mustered
جمع اوری کردن
mustering
جمع اوری کردن
rake
جمع اوری کردن
round on
جمع اوری کردن
rakes
جمع اوری کردن
musters
جمع اوری کردن
raking
جمع اوری کردن
stemless
فاقداستعداد ساقه اوری
compiled
جمع اوری کردن
muster
جمع اوری کردن
compiling
جمع اوری کردن
inspissation
قوام اوری سفتی
antagonism
هم اوری اصل مخالف
collect
جمع اوری کردن
ingethering
جمع اوری محصول
collecting
جمع اوری کردن
collects
جمع اوری کردن
compile
جمع اوری کردن
compiles
جمع اوری کردن
sewerage
شبکه جمع اوری فاضلاب
collection plan
طرح جمع اوری اخبار
collection agency
عامل جمع اوری اخبار
attachment
ضمیمه اثاث جمع اوری
antisweep device
ضامن ضد جمع اوری مین
assemblages
جمع اوری اقلام تدارکاتی
assemblage
جمع اوری اقلام تدارکاتی
information center
مرکز جمع اوری اطلاعات
scrounging
علیق جمع اوری کردن
raise money
جمع اوری کردن پول
blood banks
بانک جمع اوری خون
information bureau
مرکز جمع اوری اطلاعات
group
جمع اوری چندین چیز با هم
portfolios
اسناد بهادارجمع اوری شده
portfolio
اسناد بهادارجمع اوری شده
groups
جمع اوری چندین چیز با هم
hoardings
جمع اوری دیوار موقتی
hoarding
جمع اوری دیوار موقتی
intelligence collection
طرح جمع اوری اطلاعات
roll up
جمع اوری کردن تاسیسات
vernalize
میوه اوری را تسریع کردن
reviviscence
بهوش اوری نیرو بخشی
parthenocarpy
میوه اوری بدون لقاح
pathetism
خواب اوری مصنوعی هیپنوتیزیم
harvest home
محل جمع اوری خرمن
blood bank
بانک جمع اوری خون
convocate
احضارکردن جمع اوری کردن
data collection system
سیستم جمع اوری داده ها
deposit collection
جمع اوری کردن زباله ها
rally
دوباره جمع اوری کردن
scrounge
علیق جمع اوری کردن
rallies
دوباره جمع اوری کردن
rallied
دوباره جمع اوری کردن
scrounged
علیق جمع اوری کردن
scrounges
علیق جمع اوری کردن
gathering pit
گودال جمع اوری فاضلاب
wrangling
گرد اوری وراندن احشام
wrangles
گرد اوری وراندن احشام
wrangled
گرد اوری وراندن احشام
wrangle
گرد اوری وراندن احشام
target information center
مرکز جمع اوری اطلاعات هدفها
oology
بررسی و جمع اوری تخم پرندگان
tallagers
مامور جمع اوری مالیات وعوارض
grabble
پهن نشستن جمع اوری کردن
reintegrate
دوباره جمع اوری ومتحد کردن
ingross
تحریر کردن جمع اوری نیروها
ingross
جمع اوری کردن نیروی خودی
round up
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
fifo lifo
دو روش جمع اوری اقلام داده
sewerage requipment
تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
industrial data collection device
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
recovery
بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
reap
جمع اوری کردن بدست اوردن
benefiting
نمایش برای جمع اوری اعانه .
stack
جمع اوری و منظم کردن وسایل
reaping
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaped
جمع اوری کردن بدست اوردن
stacked
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stacks
جمع اوری و منظم کردن وسایل
levying
مالیات بستن بر جمع اوری کردن
recoveries
بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
levy
مالیات بستن بر جمع اوری کردن
benefited
نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefit
نمایش برای جمع اوری اعانه .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com