Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
incarcerated hernia	جمع شدگی کیسه فتق
Other Matches
line up billiard	بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
gelation	بسته شدگی سفت شدگی
sack	کیسه خواب کیسه سربازی
sacked	کیسه خواب کیسه سربازی
sacker	کیسه پرکن کیسه ساز
sacks	کیسه خواب کیسه سربازی
marsupium	کیسه جانوار کیسه دار
imminution	کم شدگی باریک شدگی
pockets	کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket	کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
billiard point	در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
dostortion	کج شدگی
bottling	نخ شدگی
necks	نخ شدگی
geniculation	خم شدگی
depression	کم شدگی
erection	شق شدگی
erections	شق شدگی
the mast has raked	کج شدگی
embeddeness	حک شدگی
depressions	کم شدگی
neck	نخ شدگی
blot	پاک شدگی
coagulation	دلمه شدگی
smelting	ذوب شدگی
comminution	خرد شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
concretion	سفت شدگی
fading	محو شدگی
puckering	جمع شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
desuetude	موقوف شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
dilution	رقیق شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
hardening	سفت شدگی
carburization	پودر شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
blots	پاک شدگی
blotted	پاک شدگی
damnation	لعنت شدگی
petrification	سنگ شدگی
shrinkage	چروک شدگی
locking	قفل شدگی
shortening	کوتاه شدگی
puckers	جمع شدگی
blotting	پاک شدگی
acetification	ترش شدگی
elongation	دراز شدگی
pucker	جمع شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
erasure	پاک شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
puchery	جمع شدگی
pulverization	خرد شدگی
encrustation	دلمه شدگی
purler	پرت شدگی از سر
recvrvature	دولا شدگی
scleriasis	سفت شدگی
strobilation	باریک شدگی
tight coupling	جفت شدگی
translocation	جابجا شدگی
turn over	واژگون شدگی
encrustations	دلمه شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
paralysation	فلج شدگی
pairing	جفت شدگی
expunction	پاک شدگی
expurgation	پاک شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
flocculence	قلنبه شدگی
gasification	تبخیر شدگی
gelidity	بسته شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
incalescence	گرم شدگی
intensification	افزون شدگی
invagination	غلاف شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
liquescence	مایع شدگی
necking	باریک شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
occlusion	بسته شدگی
occlusion	جفت شدگی
removal	جدا شدگی
contraction	جمع شدگی
leakages	فاش شدگی
leakage	فاش شدگی
expulsions	بیرون شدگی
expulsion	بیرون شدگی
diffusion	پخش شدگی
puckered	جمع شدگی
depressions	گود شدگی
contractions	جمع شدگی
offsetting	دوخم شدگی
dispersion	پخش شدگی
acceptability	قبول شدگی
coupling	جفت شدگی
sclerosis	سخت شدگی
narrowing	تنگ شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
offset	دوخم شدگی
depression	گود شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
polarization	قطبی شدگی
scarlet	سرخ شدگی
choking	اب بند شدگی
congestion	جمع شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
maladies	فاسد شدگی بیماری
malady	فاسد شدگی بیماری
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
malposition	جابجا شدگی جنین
shrinkage	وابست جمع شدگی
shrinks	انقباض چوروک شدگی
shrink	انقباض چوروک شدگی
digression	پرت شدگی ازموضوع
accru	اجتماع فراهم شدگی
shrinking	انقباض چوروک شدگی
scleroma	سفت شدگی بافتها
sclerosis	سفت شدگی بافتها
supersession	جانشینی لغو شدگی
breaking	پاره گی قطع شدگی
scloroderma	سفت شدگی پوست
condensation	جمع شدگی تکاثف
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
hepatization	سفت شدگی بافته
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
erasure	حک جای پاک شدگی
erethism	تحریک شدگی زیاد
depression	گود شدگی فرودافت
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
depressions	گود شدگی فرودافت
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
edge triggered	با رها شدگی لبهای
constrictions	فشار تنگ شدگی
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
yielding	تسلیم شدگی فلز
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
constriction	فشار تنگ شدگی
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
enlarged tonsils	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
scoliosis	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
scrappiness	اوراق شدگی ستیزه جویی
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی
dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
fixations	خیره شدگی تعلق خاطر
fixation	خیره شدگی تعلق خاطر
sacs	کیسه
lyster bag	کیسه اب
sinus	کیسه
bag	کیسه
money bag	کیسه
sinuses	کیسه
valise	کیسه
valises	کیسه
sack	کیسه
theca	کیسه
bags	کیسه
sac	کیسه
hydatid	کیسه اب
water bag	کیسه اب
icebag	کیسه یخ
cyst	کیسه
cysts	کیسه
bladder	کیسه
bladders	کیسه
pouches	کیسه
vesicle	کیسه
pursed	کیسه
pouch	کیسه
purses	کیسه
pursing	کیسه
vesica	کیسه
pickpockrt	کیسه بر
sandbagging	کیسه شن
bagging	کیسه
bagful	یک کیسه
sacks	کیسه
ice cap	کیسه یخ
ice-cap	کیسه یخ
ice-caps	کیسه یخ
saddle bag	کیسه اب
cod	کیسه
sandbag	کیسه شن
purse	کیسه
sandbagged	کیسه شن
bourse	کیسه
sandbags	کیسه شن
ballast	کیسه شن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com