Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (2 milliseconds)
English
Persian
sentence fragment
جمله جزء
Search result with all words
period
نقطه پایان جمله
period
جمله کامل
periods
نقطه پایان جمله
periods
جمله کامل
cabling
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
sentence
جمله
sentences
جمله
sentencing
جمله
total
جمله سرجمع
totaled
جمله سرجمع
totaling
جمله سرجمع
totalled
جمله سرجمع
totalling
جمله سرجمع
totals
جمله سرجمع
parenthesis
جمله معترضه
colloquialism
جمله مرسوم درگفتگو
colloquialisms
جمله مرسوم درگفتگو
double talk
جمله دو پهلو
term
جمله عبارت
term
جمله
term
جمله طیفی
termed
جمله عبارت
termed
جمله
termed
جمله طیفی
terming
جمله عبارت
terming
جمله
terming
جمله طیفی
outright
جمله
outrightly
جمله
middling
جمله مشترک
clause
جزئی از جمله
clauses
جزئی از جمله
wording
جمله بندی کلمه بندی
parse
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parse
جمله راتجزیه کردن
parsed
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed
جمله راتجزیه کردن
parses
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parses
جمله راتجزیه کردن
proviso
جمله شرطی
provisos
جمله شرطی
punch line
جمله اساسی واصلی
punch-line
جمله اساسی واصلی
punch-lines
جمله اساسی واصلی
insert
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserts
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
restrictive
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
do
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
saw
لغت یا جمله ضرب المثل
sawed
لغت یا جمله ضرب المثل
sawing
لغت یا جمله ضرب المثل
saws
لغت یا جمله ضرب المثل
amongst
از جمله
among the rest
از ان جمله
an involed sentence
جمله پیچدار
assignment statement
جمله جایگزینی
augmentation
افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
compound statement
جمله مرکب
control statement
جمله کنترلی
declaration statement
جمله تعریفی
definiens
جمله تعریفی
delivered duty paid
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
error term
جمله خطا
executable statement
جمله اجرایی
final term
جمله نهایی
full point
نقطه پایان جمله
geometric mean
فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
half long
حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
impresa
نشانه جمله شعاری
job control statement
جمله کنترل کار
job control statement
جمله کنترل برنامه
loose sentence
جمله بیربط
mathematical school
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mongst
از جمله
monomial
دارای فقط یک جمله
nonexecutable statement
جمله غیر اجرایی
one for one
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
one word sentence
جمله تک واژهای
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
phraseologist
جمله ساز نویسنده ناصادق
predicatively
بطور غیرمستقیم در خبر جمله
prepositional phrase
بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
recursive equations
معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
residual term
جمله پسماند
residual term
جمله باقیمانده
sentence completion test
ازمون تکمیل جمله
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
statement label
برچسب جمله
stochastic term
جمله تصادفی
subroutine reentry
ورود جمله به زیرروال
tag line
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
term symbol
نشانه جمله طیفی
to pad a sentence
جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
topic sentence
جمله سرسطر جمله عنوان
transversal
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
word order
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
wordage
جمله بندی
sentence adverb
قید جمله ای
Other Matches
inclusive of
<prep.>
از جمله
including
<prep.>
از جمله
comprising
<prep.>
از جمله
sentence
جمله
choice of words
جمله بندی
word choice
جمله بندی
wording
جمله بندی
diction
جمله بندی
verbiage
[American English]
جمله بندی
mathematical term
جمله
[ریاضی]
term
جمله
[ریاضی]
reporter
جمله ساز نویسنده ناصادق
armless
<adj.>
بی بازو
[در آخر جمله می آید]
the difference between the consecutive terms
اختلاف هر دو جمله متوالی
[ریاضی]
How can I make such pilot
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
The sentence doesnt convey the meaning.
این جمله معنی رانمی رساند
cat-and-dog
<adj.>
<idiom>
پر جنگ و جدال
[در آخر جمله می آید]
approachable
[accessible to most people]
هم مشرب
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
other than
[usually used in negative sentences]
<adv.>
به غیر از
[در جمله های منفی کاربرد دارد]
approachable
[accessible to most people]
همخو
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
approachable
[accessible to most people]
کمک کننده
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
rose motif
نگاره گل رز
[در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rug condition
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com