English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English Persian
Reverend جناب کشیش
right reverend جناب کشیش
Other Matches
presbytery داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
his eminece جناب
his honor جناب .....
honor جناب
Excellency جناب
Excellencies جناب
most reverend جناب اقا
his excellency جناب اقای
very reverend جناب اقا
your excellency جناب اقای
your reverence جناب اقای
your worship جناب اقای ...
your excellency جناب عالی
the revered gentleman جناب اقای
Excellencies جناب اقای عالیجناب
Excellency جناب اقای عالیجناب
Rt. Hon مخفف جناب آقا
his reverence جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
provosts کشیش
ecclesiastics کشیش
ecclesiastic کشیش
herdsmen کشیش
padre کشیش
padres کشیش
herdsman کشیش
provost کشیش
hieratic کشیش
priests کشیش
evengelist کشیش
abbe کشیش
priest کشیش
predicant کشیش
clerics کشیش
presbyterate کشیش
churchman کشیش
druid کشیش
druids کشیش
cleric کشیش
churchmen کشیش
clergyman کشیش
clergymen کشیش
officiant کشیش سرپرست
acolyte دستیار کشیش
shaveling سرتراشیده کشیش
sacerdotalism کشیش مابی
acolytes دستیار کشیش
archpriest کشیش بزرگ
presbyterial وابسته به کشیش ها
priestlike کشیش وار
lay brother نیمچه کشیش
priestliness کشیش مابی
holy joe کشیش دهکده
residentiary کشیش مقیم
sacerdocy کشیش منشی
high priest کشیش اعظم
hedge priest کشیش روستا
clerkly وابسته به کشیش
priesthood کشیش بودن
priesthood مقام کشیش
lama کشیش بودایی
vicar کشیش بخش
vicars کشیش بخش
parson کشیش بخش
priestcraft کشیش بازی
primate کشیش ارشد
presbytery خانه کشیش
parsons کشیش بخش
presbyteries خانه کشیش
rector کشیش بخش
rectors کشیش بخش
lamas کشیش بودایی
rectories خانه کشیش بخش
parsonage قلمرو کشیش بخش
pardoner کشیش امرزنده گناه
officiating priest کشیش پیش نماز
curates معاون کشیش بخش
rectory خانه کشیش بخش
presbyter کشیش سرپرست کلیسا
parsonages قلمرو کشیش بخش
chancels جای مخصوص کشیش
prsbytery محل جلوس کشیش
rectrix بانوی کشیش بخش
chancel جای مخصوص کشیش
cassock خرقه پوش کشیش
cassocks خرقه پوش کشیش
minister وزیر مختار کشیش .
divining کشیش استنباط کردن
pontiff کشیش بزرگ پاپ
papas پاپ کشیش ناحیه
papa پاپ کشیش ناحیه
Imhotep کشیش [دربار مصر]
pontiffs کشیش بزرگ پاپ
divined کشیش استنباط کردن
divine کشیش استنباط کردن
monseigneur مسیو کشیش کاتولیک
ministers وزیر مختار کشیش .
curate معاون کشیش بخش
lamaistic وابسته به کشیش بودایی
kirkman عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
divines کشیش استنباط کردن
prelates اسقف اعظم کشیش ارشد
sacerdotage کشیش مابی جماعت کشیشان
prelate اسقف اعظم کشیش ارشد
ministerial وابسته به وزیر یا کشیش اداری
he was ordained priest اورا بسمت کشیش گماشتند
manse محل سکنی خانه کشیش
curacy معاونت کشیش بخش یادهستان
manses محل سکنی خانه کشیش
curacies معاونت کشیش بخش یادهستان
parish بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
officiant کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
parishes بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
tunicle لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
zucchetto شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
parishes قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parish قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
priestcraft دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
shaman کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
the sovereign پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
nonagium عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
lavabo ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacon خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally چوپان وار کشیش وار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com