Dictiornary-Farsi | جناح راست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 209 (11 milliseconds)

English	Persian
right wing	جناح راست
right-wing	جناح راست
right flank	جناح راست


Search result with all words

right	شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righted	شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righting	شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
by the left or right flank	به جناح راست یا چپ ناو
[extreme] right-wing scene	صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
far-right extremist scene	صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
Other Matches

winglike	جناح وار جناح مانند
dexiotropous	واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropic	واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port	احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right.	این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
bi directional	چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
out flank	دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
orthotropous	دارای تخمک راست راست اسه
To lead an idle life.	راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
one two	ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
plain dealing	معامله راست حسینی راست باز
off	خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
half face	نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft	فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
underhook	گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
shoulders	جناح
flank	جناح
flanked	جناح
left flank	جناح چپ
aisles	جناح
aisle	جناح
shoulder	جناح
shouldered	جناح
shouldering	جناح
flanking	جناح
pinna	جناح
left	جناح چپ
winging	جناح
wing	جناح
left-winger	جناح چپی
left-wingers	جناح چپی
flanked	دامنه جناح
left-wing	مربوط به جناح چپ
left wing	مربوط به جناح چپ
rightism	جناح راستی
rightists	جناح راستی
rightist	جناح راستی
right-wingers	جناح راستی
self depreciation	حفض جناح
right-winger	جناح راستی
disposed flank	جناح باز
flanker	مهاجم جناح
right winger	جناح راستی
right wing of army	جناح یمین
left winger	جناح چپی
cross from a flank	عبوراز یک جناح
van	بال جناح
transepts	جناح کلیسا
pitch diameter	قطر جناح
flank	دامنه جناح
transept	جناح کلیسا
vans	بال جناح
litotes	خفض جناح
left wing of army	جناح یسار
flanking	دامنه جناح
side step	فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
right justify	هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
queen side	جناح وزیر شطرنج
flankerback	بازیگر میانی جناح
flanker	بازیگر مهاجم در جناح
king's wing	جناح شاه شطرنج
wing	تیپ هوایی جناح
winging	تیپ هوایی جناح
queen's wing	جناح وزیر شطرنج
cross from a flank	یک جناح را دور زدن
king side	جناح شاه شطرنج
flank crossing	عبوراز جناح دشمن
centrist wing	طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
disposed flank	جناح مکشوف جوانب باز
exposed	در معرض دید جناح باز
algenib	گاما- فرس جناح الفرس
flank crossing	دور زدن جناح دشمن
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
out flanking	دور زننده احاطه کننده جناح
flanked	از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flank	از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flanking	از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
problem child	فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
half left	فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
right back	بک راست
rectilineal	راست خط
sheer	یک راست
straightest	راست
straightforward	راست
wooden	راست
straightforward	رک سر راست
beeline	خط راست
plumply	سر راست
erected	راست
on end	راست
erecting	راست
erect	راست
plain spoken	یر راست
pricks	راست
right face	به راست راست
pricked	راست
erects	راست
plain dealing	راست
pricking	راست
prick	راست
right footed	راست پا
straighter	راست
dextrogyrous	راست بر
right	راست
wrapover dress	راست
up front	رک و راست
uninhibited	رک و راست
turnabouts	به راست راست
righted	راست
turnabout	به راست راست
four-square	رک و راست
bolt upright	راست
apeak	راست
true	راست
truer	راست
dextrorotatory	راست بر
upright	راست
directly	سر راست
wrapover top	راست
vertical beam	راست رو
wrapover skirt	راست
bee line	خط راست
truest	راست
righting	راست
outspoken	رک و راست
blankly	سر راست
forthrights	سر راست
right turn	به راست راست
freehearted	رک و راست
straight	راست
vertically	راست
straightish	سر راست
candid	راست
straightish	راست
moslem league	اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
dextrad	راست سویه
deskew	راست کردن
dextrogyrous	راست گردان
dextrorotatory	راست گردان
dextrality	راست برتری
orthoptera	راست بالان
dexter	در طرف راست
clockwise rotation	گردش به راست
orthognathous	راست ارواره
orthogonal	راست گوشه
eyes right	نظر به راست
grape sugar	گلوکز راست بر
eton collan	یقه راست
fastigiate	راست بالارونده
erective	راست کننده
erectile	راست کردنی
cross brace	بادبند چپ و راست
in round numbers 00	سر راست 001تا
erectile	راست شدنی
deasil	طرف راست
ingenuousness	راست بازی
dextrosal	راست گرد
open heartedness	راست بازی
orthopteran	راست بال
rotation in a clockwise direction	گردش به راست
A straightforward answer.	جواب سر راست
To become straight.	راست شدن
hard shouder	شانه راست
Is it true that. . . ?	راست است که ...؟
Z-twist [Z-spun]	راست تاب
right atrium	آتریوم راست
verisimilitude	راست نمایی
to tell the truth	راست گفتن
to sit up	راست نشستن
to come to good	راست امدن
straight stairs	پلکان راست
straight out	راست حسینی
straight bow	کمان راست
speak the trurh	راست گفتن
sit up	راست نشستن
simon pure	راست حسینی
round unvarnished tale	راست حسینی
come clean <idiom>	راست گفتن
the parting on the right	فرق سر به راست
to the right <adv.>	سمت راست
on the right <adv.>	سمت راست
right <adv.>	سمت راست
cross-brace	بادبند چپ و راست
set right	راست کردن
it never rains but it pours <idiom>	چپ و راست بد آوردن
to make a turn to the left [right]	به چپ [راست] پیچیدن
to turn left [right]	به چپ [راست] پیچیدن
truthful <adj.>	راست [با حقیقت]
round unvarnished tale	حرف سر راست
righty	راست دست
right flank	سمت راست
right hand	دست راست
right arm	دست راست
right angled parallelogram	راست گوشه
right angled	راست گوشه
rectus	ماهیچه راست
rectification	راست گردانی
ragged right	راست ناهموار
right justification	هم ترازی راست
ragged left alignment	هم ترازی راست