Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
English
Persian
perspective
جنبه فکری
perspectives
جنبه فکری
Other Matches
leers
جنبه
leered
جنبه
aspects
جنبه
aspect
جنبه
leer
جنبه
leering
جنبه
provisionality
جنبه موقتی
forte
جنبه قوی
pro-
جنبه مثبت
ambivalence
دارای دو جنبه
pro
جنبه مثبت
sights
جنبه چشم
sight
جنبه چشم
fortes
جنبه قوی
self
شخصیت جنبه
phases
اهله قمر جنبه
phased
اهله قمر جنبه
phase
اهله قمر جنبه
mysteriousness
جنبه سری مرموزیت
politick
جنبه سیاسی دادن به
laicize
جنبه عامیانه دادن به
personalize
جنبه شخصی دادن به
materiality
جنبه مادی ضرورت
rheostat
جنبه مقاومت الکتریکی
sinify
جنبه چینی دادن
There are two sides to every question .
<proverb>
هر مساله ای دو جنبه دارد.
prospect
پیش بینی جنبه
prospecting
پیش بینی جنبه
prospects
پیش بینی جنبه
pragmatism
جنبه عملی قطعیت
prospected
پیش بینی جنبه
spiritualization
جنبه روحانی دادن به
the reverse of the medal
طرف یا جنبه دیگر موضوع
specify
جنبه خاصی قائل شدن برای
specifying
جنبه خاصی قائل شدن برای
despiritualize
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
specifies
جنبه خاصی قائل شدن برای
politicising
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicises
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicised
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicize
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
anthropomorphize
جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
politicizes
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
c
استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
The pros and cons ( of something ) .
جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی )
anthropomorphism
قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
qui tam action
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
coroner
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
coroners
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
wise
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wiser
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wisest
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
kenosis
اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
conceptual
فکری
braininess
فکری
intellectuals
فکری
intellectual
فکری
notional
فکری
excogitative
فکری
cerebral
فکری
reflectional
فکری
inconsiderateness
بی فکری
irreflection
بی فکری
incogitancy
بی فکری
incogitance
بی فکری
mental
فکری
perspicuity
روش فکری
intellectual capital
سرمایه فکری
brain work
کار فکری
visualization
تجسم فکری
mental work
کار فکری
insularism
کوته فکری
dyslogia
گفتارپریشی فکری
obsessive rumination
نشخوار فکری
narrow minddedness
کوتع فکری
ideo motor
فکری- حرکتی
prudery
کوته فکری
ideological war
جنگ فکری
sentience
زندگی فکری
ideational shield
سپر فکری
provinciality
کوته فکری
heartsease
اسایش فکری
head work
کار فکری
infantilism of thought
کوته فکری
captivity
گفتاری فکری
notions
ادراک فکری
notion
ادراک فکری
caprice
تمایل فکری
caprices
تمایل فکری
indoctrination
تلقین فکری
obsession
وسواس فکری
obsessions
وسواس فکری
provincialism
کوته فکری
mechanical
غیر فکری
enlightenment
روشن فکری
fanaticism
کوته فکری
reflective
فکری بازتابی
habiliment
جامه استعداد فکری
that is a good idea
خوب فکری است
psychopathy
اختلالات فکری وروانی
He is an inconderate person .
آدم بی فکری است
equanimity
تعادل فکری انصاف
he thought out a plan
فکری بنظرش رسید
absolute
آزاد از قیود فکری
brainstorms
اشفتگی فکری موقتی
brainstorm
اشفتگی فکری موقتی
ideo motor act
عمل فکری- حرکتی
thoughtless
لاقید ناشی از بی فکری
intellectualize
بصورت فکری در اوردن
western european union
ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
sympathizer
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
pixilated
دارای عدم تعادل فکری
to be i. with an idea
فکری در کسی تاثیر نمودن
obsessive compulsive state
حالت وسواس فکری- عملی
sympathizers
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
sympathisers
طرفدار همفکر پشتیبان فکری
To dismiss something from ones thoughtl .
فکری را از سر خود بیرون کردن
morons
فرد فاقد رشد فکری
moron
فرد فاقد رشد فکری
A penny for your thoughts . Whats exactly on your mind ?
به چی؟ فکر می کنی ؟چرا در فکری ؟
She's quite a back number.
<idiom>
او
[زن]
آدم کهنه فکری است.
sympathetically
ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
(have a) bee in one's bonnet
<idiom>
فکری که مکررا به ذهن میآید
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
obsessive compupsive disorer
روان رنجوری وسواسی فکری- عملی
ideologies
روش فکری فرد یا طبقه خاص
radicalism
اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
He is most suitable for brain work .
خیلی بدرد کارهای فکری می خورد
ideology
روش فکری فرد یا طبقه خاص
masterminding
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
mastermind
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
idological parties
احزاب دارای روش فکری خاص
masterminds
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
coroner
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroners
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
psychokinesis
عملیات جنون امیز در اثراختلالات فکری وروانی
Marxism
روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
psychomotor
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
orthopsychiatry
تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
Mentally retarded children.
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
aeolist
انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
cults
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
cult
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
To work on someone
کسی را پختن
[از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
churns
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
churned
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
churn
بافعالیت فکری چیزی بوجود اوردن کره سازی
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
feel out
<idiom>
صحبت یا انجام باشخص به صورتیکه متوجه بشوی که چه فکری میکند
evolutionism
روش فکری کسانی که در جمیع امورمعتقد به سیر تکاملی هستند
stalinism
سیستم فکری مارکسیسم به نحوی که استالین ان را تعبیر و تفسیرکرده است
trotskism
سیستم فکری تروتسکی همکار لنین که به وسیله استالین از روسیه طرد شد
egalitaire
روش فکری است که طرفدارمساوات ابناء بشر در جمیع شئون میباشد
dialectic
البته باتفاوتهایی که ناشی از روش فکری خاص هر یک بود به کار می بردند
prepossess
تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
outside agency
شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
commercialize
بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
idealism
روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
poomse
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
escapism
هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
rationalism
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
objectivism
روش فکری که مبتنی بر اصالت حقایقی است که به وسیله درک حسی استنباط میشود
ideologies
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
ideology
روش فکری وسیاسی و اجتماعی واقتصادی خاص با کلیه نظریات و هدفها و مسائل مربوط به ان
sinicize
جنبه چینی دادن چینی کردن
erastianism
سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
ideology
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
commitment board
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
ideologies
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
dogmatism
دگماتیسم روش فکری که به موجب ان "دگمها" یا سنن و سوابق مسلمه باید بدون پرسش وکورکورانه مورد تبعیت قرارگیرند
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
controvrsism
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
conservatism
عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
whiggism
روش فکری منتسب به حزب "ویگ " که در واقع حزب لیبرال و ازادیخواه انگلستان بود
terrorism
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
horizons
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
individualism
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
warsaw treaty
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
utopiannism
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
cataleptic
مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
revisionism
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
pragmatism
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com