Dictiornary-Farsi | جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
to box the compass	جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن


Other Matches

random processing	پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedules	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation	ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
central strip	جداکننده جهات
scundine quid	از برخی جهات
the four cardinal points	جهات اربعه
cardinal points	جهات اصلی
cardinal headings	جهات اصلی
intermediate points	جهات میانی
quadrantal points	جهات فرعی
intercardinal points	جهات فرعی
in somewise	از پارهای جهات
intercardinal headings	جهات فرعی
cutting direction of a saw	جهات برش اره
reference line	خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
to orient oneself	جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
goat antelope	نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
self supporting country	کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
chains	1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain	1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
We ought to (should)examineit in all itsaspects.	باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
firing order	ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
to answer in the a	اری گفتن بله گفتن
greet	درود گفتن تبریک گفتن
greets	درود گفتن تبریک گفتن
greeted	درود گفتن تبریک گفتن
pascal	فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
batting order	ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
sputtered	تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputters	تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputter	تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
rosette	اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes	اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Kasim Ushag design	طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
regvlarity	ترتیب
pial	بی ترتیب
anomalies	بی ترتیب
ordering	ترتیب
order	ترتیب
regularity	ترتیب
anomaly	بی ترتیب
regularities	ترتیب
systems	ترتیب
collocation	ترتیب
to order <idiom>	به ترتیب
set up	ترتیب
sequence	ترتیب
serialization	ترتیب
sequences	ترتیب
disorderly	بی ترتیب
irregular	بی ترتیب
to make an arrangement	ترتیب
arr	ترتیب
assortment	ترتیب
assortments	ترتیب
system	ترتیب
orderliness	ترتیب
out of kelter	بی ترتیب
configurations	ترتیب
configuration	ترتیب
arrangements	ترتیب
kelter	ترتیب
catenation	ترتیب
respectively	به ترتیب
randomly	بی ترتیب
random	بی ترتیب
arrangement	ترتیب
kelter or kilter	ترتیب
lay out	ترتیب
ataxic	بی ترتیب
organisations	ترتیب
ordonnance	ترتیب
orderless	بی ترتیب
immethodical	بی ترتیب
management	ترتیب
arramgement	ترتیب
managements	ترتیب
in series	به ترتیب
organizations	ترتیب
organization	ترتیب
arrangment	ترتیب
dresses	ترتیب دادن
sort order	نظم ترتیب
to map out	ترتیب دادن
sequence counter	ترتیب شمار
discipline	تادیب ترتیب
descending sort	ترتیب نزولی
disciplines	تادیب ترتیب
desultorily	بطور بی ترتیب
firing order	ترتیب احتراق
dress	ترتیب دادن
in chronological order	به ترتیب تاریخ
system	نظم ترتیب
systems	نظم ترتیب
tactics	نظم و ترتیب
indue order	به ترتیب صحیح
gradational	به ترتیب درجه
line up	به ترتیب ایستادن
line-up	به ترتیب ایستادن
line-ups	به ترتیب ایستادن
first in first out	به ترتیب ورود
rating	ترتیب تقدم
ratings	ترتیب تقدم
fifo	به ترتیب ورود
expandede order	ترتیب مبسوط
kelter	بی ترتیب مختل
In this order. In this way.	باین ترتیب
word order	ترتیب واژه ها
untune	بی ترتیب کردن
disciplining	تادیب ترتیب
sort key	کلید ترتیب
partial order	ترتیب جزئی
march order	ترتیب راهپیمایی
calling sequence	ترتیب فراخوانی
relative location	ترتیب نسبی
permanency	ترتیب همیشگی
permanencies	ترتیب همیشگی
partial order	پاره ترتیب
castrametation	فن ترتیب اردو
make-up	ترتیب گریم
disordered	بی ترتیب اشفته
birth order	ترتیب ولادت
ascending order	ترتیب صعودی
order of battle	ترتیب نیرو
alphabetical order	ترتیب رکوردها
orchestrations	ترتیب هم اهنگی
orchestration	ترتیب هم اهنگی
schemes	ترتیب رویه
schemed	ترتیب رویه
scheme	ترتیب رویه
random fill	خاکریز بی ترتیب
arrengement	ترتیب دادن
sequence check	مقابله ترتیب
collating sequence	ترتیب تلفیقی
run	ترتیب محوطه
sequencing	ترتیب دهی
curialism	ترتیب دربارپاپ
ordains	ترتیب دادن
ordaining	ترتیب دادن
ordained	ترتیب دادن
ordain	ترتیب دادن
data set	ترتیب داده
decreasing order	ترتیب کاهنده
runs	ترتیب محوطه
sequencing	ترتیب گذاری
critical assembly	ترتیب بحرانی
compose sequence	ترتیب ساختگی
rearrngement	ترتیب مجد د
connecting arrangement	ترتیب پیوسته
sequence number	شماره ترتیب
connecting arrangement	ترتیب متصل
control sequence	ترتیب کنترل
lighting scheme	ترتیب روشنایی
sequencer	ترتیب سنج
descending order	ترتیب نزولی
layout	ترتیب وسایل
hereto <adv.>	به این ترتیب
chronological	به ترتیب تاریخ
rearrangements	ترتیب مجدد
alternatively <adv.>	به ترتیب دیگر
sequences	ترتیب دادن
rearrangement	ترتیب مجدد
hereunto <adv.>	به این ترتیب
instrumentation	ترتیب اهنگ
concerning this <adv.>	به این ترتیب
for this purpose <adv.>	به این ترتیب
as to that <adv.>	به این ترتیب
sequences	رشته ترتیب
layouts	ترتیب وسایل
formation	ترتیب قرارگرفتن
otherwise <adv.>	به ترتیب دیگر
on the other side <adv.>	به ترتیب دیگر
arrangements	ترتیب تنظیم
precedence	ترتیب تقدم
arrangement	ترتیب تنظیم
sequence	رشته ترتیب
arrangement	ترتیب اصلاح
sequence	ترتیب دادن
apart from that <adv.>	به ترتیب دیگر
on the other hand <adv.>	به ترتیب دیگر
train	نظم ترتیب
trains	نظم ترتیب
trained	نظم ترتیب
by the same token <adv.>	به ترتیب دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.>	به ترتیب دیگر
sequence control	کنترل ترتیب
rough and tumble	بی نظم و ترتیب
arrangements	ترتیب اصلاح
on this <adv.>	به این ترتیب
bibliotic	مربوط به ترتیب کتب
prearrange	قبلا ترتیب دادن
pre arrenge	از پیش ترتیب دادن
queued	که به ترتیب بررسی می شوند
bell and hopper arrangement	ترتیب قیف و مخروط
chime	ترتیب زنگهای موسیقی
sequence of command	ترتیب توالی فرامین
sequence number	شماره ترتیب توالی
rank	طلب شده ترتیب