English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (6 milliseconds)
English Persian
peachick جوجه طاووس
Other Matches
brood کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brooded کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
broods کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
pavonis طاووس
pavo طاووس
peacocks طاووس
peacock طاووس
White peacock طاووس سفید
peahen طاووس ماده
peacockist خودفروش طاووس وش
royal poinciana درخت گل طاووس
peahens طاووس ماده
pavonine پرطاووسی طاووس نما
He is as proud as the peacock. <proverb> مثل طاووس مغرور است .
dyer's broom طاووس پاکوتاه طاووسی رنگ
Akstafa peacock طرح طاووس در فرش های ترکمنی و قفقازی مربوط به همین نام
brood جوجه
brooded جوجه
broods جوجه
birds جوجه
squealer جوجه
squab جوجه
bird جوجه
chick جوجه
cygnet جوجه قو
cygnets جوجه قو
hedgehog جوجه تیغی
goslings جوجه غاز
gosling جوجه غاز
hatcher جوجه گیر
chickens جوجه مرغ
nestling جوجه اشیانه
roosters جوجه خروس
hedgehogs جوجه تیغی
eaglet جوجه عقاب
hatches جوجه گیر ی
dovelet جوجه کبوتر
budding poet جوجه شاعر
owlet جوجه جغد
hatched جوجه گیر ی
falconet جوجه باز
rooster جوجه خروس
chicken feed غذای جوجه
cockerel جوجه خروس
duckling جوجه اردک
ducklings جوجه اردک
hatch جوجه گیر ی
flapper جوجه اردک
duckling جوجه مرغابی
nestlings جوجه اشیانه
turkey poult جوجه بوقلمون
chicken جوجه مرغ
incubation جوجه کشی
cockerels جوجه خروس
hatcher اسباب جوجه گیری
hedge hog ارمجی جوجه تیغی
keet جوجه مرغ شاخدار
poult جوجه مرغ و بوقلمون
porcupiny مانند جوجه تیغی
pipers جوجه کبوتر لوله کش
piper جوجه کبوتر لوله کش
porcupinish مانند جوجه تیغی
ugly duckling <idiom> جوجه اردک زشت
porcupine ant eater جوجه تیغی استرالیا
polt جوجه ماکیان وامثال ان
incubated جوجه کشی کردن
incubating جوجه کشی کردن
incubate جوجه کشی کردن
incubator ماشین جوجه کشی
incubators ماشین جوجه کشی
incubates جوجه کشی کردن
urchin بچه شیطان جوجه تیغی
porcupine جوجه تیغی خارپشت کوهی
Dont count your chickens before they are hatched. جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
Don't count your chickens before they are hatched. <proverb> جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
to hatch out [egg] بیرون آمدن جوجه [از تخم]
urchins بچه شیطان جوجه تیغی
Don't count your chickens before they're hatched. <proverb> جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
porcupines جوجه تیغی خارپشت کوهی
quills تیغ جوجه تیغی قلم پر
hatchling جوجه سراز تخم دراورده
quill تیغ جوجه تیغی قلم پر
fledgeling مرغ تازه پروبال دراورده جوجه
hatches تخم دادن جوجه بیرون امدن
fledglings جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
hatched تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatch تخم دادن جوجه بیرون امدن
broiler بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
echidna جوجه تیغی استرالیا خارپشت بیدندان
Black sheep جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
fledgling جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
to d. a chinken شکم جوجه راپیش از پختن پاک کردن
spine تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
spines تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
avianize ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
down پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
egg tooth نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
pullet جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullets جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com