Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English
Persian
duckling
جوجه مرغابی
Other Matches
brooded
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
brood
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
broods
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند جوجههای یک وهله جوجه کشی
drake
مرغابی نر
ducks
مرغابی
redshank
مرغابی
duckings
مرغابی
ducked
مرغابی
duck
مرغابی
drakes
مرغابی نر
ducking
شکار مرغابی
sarcelle
مرغابی جره
teal
مرغابی جره
kingduck
مرغابی شمالی
goldeneye
نوعی مرغابی
eider
مرغابی شمالی
gaggle
دسته مرغابی
gaggles
دسته مرغابی
scoter
مرغابی سیاه
smew
مرغابی شمال اروپاواسیا
horned grebe
مرغابی شانه بسر
mallard
نوعی مرغابی وحشی
mallards
نوعی مرغابی وحشی
grebe
اسفرود بی دم مرغابی شابه بسر
decoy duck
مرغابی ای که مرغان دیگررابدام میاندازد
ducker
غوطه خور مرغابی گیر
eiderdown
پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
crepuscular birds
مرغابی که درسرخی شامگاه بیرون می اید
marionettes
عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
eiderdowns
پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
marionette
عروسک خیمه شب بازی نوعی مرغابی
frigate bird
مرغابی دریاهای گرمسیری که بالهای بلندقوی دارد
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
pass shooting
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
man darin duck
یکجور مرغابی کاکل دار که اصل ان از چین است
cygnet
جوجه قو
squab
جوجه
squealer
جوجه
cygnets
جوجه قو
bird
جوجه
birds
جوجه
brooded
جوجه
broods
جوجه
chick
جوجه
brood
جوجه
hatched
جوجه گیر ی
nestling
جوجه اشیانه
roosters
جوجه خروس
owlet
جوجه جغد
hatches
جوجه گیر ی
peachick
جوجه طاووس
hatcher
جوجه گیر
budding poet
جوجه شاعر
hatch
جوجه گیر ی
dovelet
جوجه کبوتر
eaglet
جوجه عقاب
flapper
جوجه اردک
falconet
جوجه باز
rooster
جوجه خروس
hedgehogs
جوجه تیغی
duckling
جوجه اردک
ducklings
جوجه اردک
nestlings
جوجه اشیانه
chicken feed
غذای جوجه
incubation
جوجه کشی
chickens
جوجه مرغ
chicken
جوجه مرغ
turkey poult
جوجه بوقلمون
cockerels
جوجه خروس
cockerel
جوجه خروس
gosling
جوجه غاز
goslings
جوجه غاز
hedgehog
جوجه تیغی
porcupinish
مانند جوجه تیغی
ugly duckling
<idiom>
جوجه اردک زشت
hatcher
اسباب جوجه گیری
polt
جوجه ماکیان وامثال ان
keet
جوجه مرغ شاخدار
hedge hog
ارمجی جوجه تیغی
porcupiny
مانند جوجه تیغی
porcupine ant eater
جوجه تیغی استرالیا
piper
جوجه کبوتر لوله کش
incubates
جوجه کشی کردن
incubating
جوجه کشی کردن
incubate
جوجه کشی کردن
incubator
ماشین جوجه کشی
incubators
ماشین جوجه کشی
incubated
جوجه کشی کردن
poult
جوجه مرغ و بوقلمون
pipers
جوجه کبوتر لوله کش
to hatch out
[egg]
بیرون آمدن جوجه
[از تخم]
Dont count your chickens before they are hatched.
جوجه ها راآخر پائیز می شمارند
urchins
بچه شیطان جوجه تیغی
urchin
بچه شیطان جوجه تیغی
Don't count your chickens before they're hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
Don't count your chickens before they are hatched.
<proverb>
جوجه رو آخر پاییز می شمارند.
hatchling
جوجه سراز تخم دراورده
quills
تیغ جوجه تیغی قلم پر
quill
تیغ جوجه تیغی قلم پر
porcupines
جوجه تیغی خارپشت کوهی
porcupine
جوجه تیغی خارپشت کوهی
echidna
جوجه تیغی استرالیا خارپشت بیدندان
Black sheep
جوجه اردک زشت
[اصطلاح روزمره]
hatches
تخم دادن جوجه بیرون امدن
fledgeling
مرغ تازه پروبال دراورده جوجه
hatched
تخم دادن جوجه بیرون امدن
hatch
تخم دادن جوجه بیرون امدن
fledglings
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
fledgling
جوجه تازه پر وبال دراورده نوچه
broiler
بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
to d. a chinken
شکم جوجه راپیش از پختن پاک کردن
spines
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
spine
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
avianize
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
egg tooth
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
pullet
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullets
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com