English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
stock جوراب ساق بلند
stocked جوراب ساق بلند
Search result with all words
stocking جوراب زنانه ساقه بلند
stockings جوراب زنانه ساقه بلند
bobby socks جوراب ساقه بلند دخترانه
bobby sox جوراب ساقه بلند دخترانه
Other Matches
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
hosed جوراب
f.of a stocking کف جوراب
hosing جوراب
hose جوراب
hoses جوراب
gaskin جوراب
garter کش جوراب
garters کش جوراب
half hose جوراب مردانه
sock جوراب پوشیدن
hosiery جوراب بافی
shank ساق جوراب
silk stocking جوراب ابریشمی
to pull on one's stockings جوراب پا کردن
suspenders بند جوراب
suspender بند جوراب
garter بند جوراب
garter بند یا کش جوراب
garters بند جوراب
garters بند یا کش جوراب
vamp جوراب کوتاه
panty hose جوراب شلواری
hosier جوراب فروش
ammunition stocking جوراب سربازی
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
sock جوراب ساقه کوتاه
insteps پاشنه جوراب یاکفش
instep پاشنه جوراب یاکفش
to darn socks جوراب [پاره] را دوختن
knitting needle میل جوراب بافی
A pair of shoes (gloves,socks). یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
galligaskins نوعی جوراب یا پاپوش قرون 61 و 71
narrowing بهم کشیدگی ساقه یا دهنه جوراب
pantie girdle کرست بند جوراب دار زنانه
bluestockings منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestocking منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
knitting pin میل جوراب بافی یاکش بافی که درته ان دگمه یاگلولهای دارد
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
trews شلوار چسبان یا نیم شلواری جوراب دار چسبان
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
heels پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heel پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
tall بلند
tallest قد بلند
taller بلند
tallest بلند
talll بلند
taller قد بلند
grandiose بلند
loftily بلند
willowy بلند
skyscraper بلند
tall قد بلند
skyscrapers بلند
high (1 9 to 36) بلند
pointers خط کش بلند
fortes بلند
soaring بلند
forte بلند
highfalutin بلند
lengthwise بلند
legged پا بلند
amplifier بلند گو
amplifiers بلند گو
loudly بلند
towering بلند
aloud بلند
pointer خط کش بلند
high grown بلند قد
talll قد بلند
eminent بلند
loudspeaker بلند گو
uplands بلند
long- بلند
long بلند
highs بلند
rumbustious بلند
vociferous بلند
high بلند
eton collan بلند
mouth filling بلند
longed بلند
megaphones بلند گو
loud speaker بلند گو
megaphone بلند گو
longest بلند
upland بلند
longs بلند
longer بلند
highest بلند
lifter بلند کننده
long burst رگبار بلند
ascends بلند شدن
long haul خط سیر بلند
levitating بلند شدن
large hearted نظر بلند
levitates بلند شدن
heighten بلند کردن
elevates بلند کردن
heightens بلند کردن
heightening بلند کردن
heightened بلند کردن
elevating بلند کردن
levitate بلند شدن
levitated بلند شدن
elevate بلند کردن
ascended بلند شدن
ascend بلند شدن
erecting بلند کردن
erected بلند کردن
erect بلند کردن
lop sided کوتاه و بلند
louden بلند شدن
loudish کمی بلند
blast furnace coke کک کوره بلند
loudish اندکی بلند
loudmouthed بلند اواز
magnaimous بلند نطر
moppy کلفت بلند
soars بلند پروازکردن
soared بلند پروازکردن
soar بلند پروازکردن
outdoor antenna انتن بلند
oxlip پامچال بلند
erects بلند کردن
screech صدای بلند
screeched صدای بلند
exalts بلند کردن
exalting بلند کردن
exalt بلند کردن
arising بلند شدن
banquette زمین بلند
arises بلند شدن
arise بلند شدن
long robe ردای بلند
long run بلند مدت
long splice پیوند بلند
long term بلند مدت
bigmouthed صدا بلند
boisterous laughter خنده بلند
long thrust سخمه بلند
screeching صدای بلند
screeches صدای بلند
gantelope دستکش بلند
hessian boot چکمه بلند
high crowned نوک بلند
gauntlet دستکش بلند
hoists بلند کردن
high flying بلند پرواز
high flying بلند خیال
hoisted بلند کردن
high grown بلند بالا
hoist بلند کردن
promontory دماغه بلند
promontories دماغه بلند
ambitions بلند پروازی
ambitions بلند همتی
heist بلند کردن
heists بلند کردن
lofty بلند بزرگ
gantlope دستکش بلند
heaved بلند کردن
gaberdine ردای بلند
heave بلند کردن
elevated ground زمین بلند
riser بلند شونده
rough پست و بلند
hip boot چکمه بلند ضد اب
roughest پست و بلند
giant swing تاب بلند
gigas رویش بلند تر
magnanimity بلند همتی
grandiloquence بلند پروازی
downland چراگاه بلند
lofty بلند پایه
ambition بلند پروازی
ambition بلند همتی
tossing ضربه بلند
hornblends هرن بلند
anchor at short stay لنگر بلند
aquacade فوارهء بلند
tore علف بلند
capote شنل بلند
uplands زمین بلند
upland زمین بلند
inextenso کاملا بلند
jointing plane رنده بلند
keep down بلند نشوید
sonorous قلنبه بلند
icarian بلند پرواز
surges موج بلند
surged موج بلند
chivalric بلند همت
elevated بلند مرتبه
forte موسیقی بلند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com