Total search result: 301 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
insertion |
جوف گذاری |
|
|
Search result with all words |
|
deposit |
سرمایه گذاری کردن |
deposits |
سرمایه گذاری کردن |
indexing |
شاخص گذاری |
outlay |
مبلغ سرمایه گذاری شده خرج |
mine |
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین |
mined |
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین |
mines |
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین |
setting |
کار گذاری |
settings |
کار گذاری |
congressman |
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا |
congressmen |
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا |
labelling |
1-برچسب گذاری روی چیزی . 2-چاپ برچسبها |
heading |
عنوان گذاری |
headings |
عنوان گذاری |
public |
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند |
public |
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن . |
correct |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
correcting |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
corrects |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
charge |
خرج گذاری کردن شارژ کردن |
charges |
خرج گذاری کردن شارژ کردن |
notation |
نشان گذاری |
notations |
نشان گذاری |
plotter |
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ |
plotters |
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ |
compilation |
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین |
compilations |
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین |
padding |
پیمایش لایه گذاری |
padding |
لایی گذاری |
paragraph |
فاصله گذاری کردن |
paragraphs |
فاصله گذاری کردن |
indent |
دندانه گذاری |
indenting |
دندانه گذاری |
indents |
دندانه گذاری |
nomination |
نام گذاری |
nominations |
نام گذاری |
syntheses |
هم گذاری اختلاط |
synthesis |
هم گذاری اختلاط |
detect |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
detected |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
detecting |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
detects |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
fingering |
پنجه گذاری انگشت کاری |
mincingly |
با احتیاط با فرو گذاری حقیقت |
conversion |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
conversions |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
strip |
نوار مین گذاری باند فرود موقتی |
pool |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
pooled |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
pools |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
reload |
گلوله گذاری مجدد |
reloaded |
گلوله گذاری مجدد |
reloading |
گلوله گذاری مجدد |
reloads |
گلوله گذاری مجدد |
namesake |
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود |
namesakes |
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود |
zero |
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن |
zeroes |
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن |
zeros |
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن |
tubing |
لوله گذاری |
coffin |
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود |
coffins |
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود |
casing |
لوله گذاری چاه |
casing |
لوله گذاری |
casings |
لوله گذاری چاه |
casings |
لوله گذاری |
punctuation mark |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |
punctuation marks |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |
self- |
سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند |
self- |
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند |
punctuation |
نقطه گذاری |
punctuation |
نشان گذاری تاکید |
masking |
نقاب گذاری |
index |
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند |
indexed |
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند |
indexes |
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند |
cell |
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند |
cells |
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند |
synthesised |
هم گذاری کردن |
synthesises |
هم گذاری کردن |
synthesising |
هم گذاری کردن |
synthesize |
هم گذاری کردن |
synthesized |
هم گذاری کردن |
synthesizes |
هم گذاری کردن |
synthesizing |
هم گذاری کردن |
disposal |
مصرف درمعرض گذاری |
punctuate |
نقطه گذاری کردن |
punctuate |
نشان گذاری کردن نقطه دار |
punctuated |
نقطه گذاری کردن |
punctuated |
نشان گذاری کردن نقطه دار |
punctuates |
نقطه گذاری کردن |
punctuates |
نشان گذاری کردن نقطه دار |
punctuating |
نقطه گذاری کردن |
punctuating |
نشان گذاری کردن نقطه دار |
joist |
تیر اهن گذاری نصب تیر |
joists |
تیر اهن گذاری نصب تیر |
decipher |
تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن |
deciphered |
تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن |
deciphers |
تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن |
juxtaposition |
پهلوی هم گذاری |
Other Matches |
|
residential investments |
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی |
acceleration principle |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
overcapitalization |
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی |
desired investment |
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر |
cooperative scorer |
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک |
unintended investment |
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده |
fuze |
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن |
fuzing |
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن |
indention |
تو گذاری |
lineation |
خط گذاری |
coding |
کد گذاری |
enterprise |
سرمایه گذاری |
finances |
سرمایه گذاری |
lodgement |
ودیعه گذاری |
collocation |
باهم گذاری |
lodgment |
ودیعه گذاری |
mark sensing |
نشان گذاری |
invested |
سرمایه گذاری |
insulation |
عایق گذاری |
financing |
سرمایه گذاری |
frustrations |
عقیم گذاری |
pricing |
قیمت گذاری |
policy-making |
سیاست گذاری |
policy making |
سیاست گذاری |
coronations |
تاج گذاری |
coronation |
تاج گذاری |
legislation |
قانون گذاری |
frustration |
عقیم گذاری |
lable |
جهت گذاری |
scoring |
نمره گذاری |
pagination |
صفحه گذاری |
grading |
نمره گذاری |
limit of load |
حد بار گذاری |
financed |
سرمایه گذاری |
finance |
سرمایه گذاری |
earmarking |
علامت گذاری |
load |
فشنگ گذاری |
ovulations |
تخمک گذاری ها |
petarder |
مامورخرج گذاری پل |
marks |
علامت گذاری |
mark |
علامت گذاری |
markings |
علامت گذاری |
marking |
علامت گذاری |
devising |
ارث گذاری |
devises |
ارث گذاری |
devised |
ارث گذاری |
devise |
ارث گذاری |
loads |
فشنگ گذاری |
exposures |
درمعرض گذاری |
discrimination |
فرق گذاری |
fillings |
لایی گذاری |
filling |
لایی گذاری |
pointing |
نقطه گذاری |
minelaying |
مین گذاری |
invests |
سرمایه گذاری |
investing |
سرمایه گذاری |
nomenclauture |
نام گذاری |
nomographer |
قانون گذاری |
invest |
سرمایه گذاری |
nomography |
فن قانون گذاری |
demarcation |
علامت گذاری |
codes and codification |
علامت گذاری |
mining |
مین گذاری |
numbering |
شماره گذاری |
imposition of hands |
دست گذاری |
indentations |
دندانه گذاری |
indentation |
دندانه گذاری |
piping |
لوله گذاری |
coding |
کد گذاری چیزی |
capitalization |
سرمایه گذاری |
coding |
علامت گذاری |
valuations |
ارزش گذاری |
idegraphy |
نشان گذاری |
spacing |
فاصله گذاری |
iatraliptics |
مرهم گذاری |
cupellation |
قال گذاری |
dateline |
تاریخ گذاری |
demomination |
نام گذاری |
dimensioning |
اندازه گذاری |
disposure |
درمعرض گذاری |
aggradation |
ابرفت گذاری |
lettering |
حروف گذاری |
impressions |
نشان گذاری |
impression |
نشان گذاری |
hyphenation |
خط تیره گذاری |
hypothecation |
گرو گذاری |
hypothecation |
رهن گذاری |
valuation |
ارزش گذاری |
edgings |
لبه گذاری |
investment |
سرمایه گذاری |
costing |
هزینه گذاری |
costing |
قیمت گذاری |
sanding |
ماسه گذاری |
ovulation |
تخمک گذاری |
investments |
سرمایه گذاری |
edging |
لبه گذاری |
trapping |
تله گذاری |
ingravescence |
رو بشدت گذاری |
interposition |
پا میان گذاری |
inunction |
مرهم گذاری |
scaling |
مقیاس گذاری |
scale factor |
مقیاس گذاری |
sedimentation |
لایه گذاری |
sedimentation |
رسوب گذاری |
sequencing |
ترتیب گذاری |
signallzation |
علامت گذاری |
structuralization |
بنیان گذاری |
undervaluation |
کم ارزش گذاری |
wicking |
فتیله گذاری |
weft insertion |
پود گذاری |
prefixion |
پیش گذاری |
loading |
بار گذاری |
denominations |
نام گذاری |
prefixture |
سرواژه گذاری |
enterprises |
سرمایه گذاری |
prefixture |
جلو گذاری |
denomination |
نام گذاری |
prefixion |
جلو گذاری |
preterition |
فرو گذاری |
exposure |
درمعرض گذاری |
prefixion |
سرواژه گذاری |
encoding |
رمز گذاری |
prefixture |
پیش گذاری |
prochronism |
جلوترتاریخ گذاری |
puncuation |
نقطه گذاری |
overinvestment |
سرمایه گذاری بیش از حد |
infix notation |
نشان گذاری میانوندی |
investment banks |
بانکهای سرمایه گذاری |
configural scoring |
نمره گذاری طرحی |
investment cost |
هزینه سرمایه گذاری |
investment function |
تابع سرمایه گذاری |
carboning a lamp |
کربن گذاری لامپ |
gross investment |
سرمایه گذاری ناخالص |
differential scoring |
نمره گذاری افتراقی |
iinfix notation |
نشان گذاری میانوندی |
denture |
دندان مصنوعی گذاری |
excess n notation |
نشان گذاری با افزونی n |
decimal notation |
نشان گذاری دهدهی |
financial investment |
سرمایه گذاری مالی |
induced investment |
سرمایه گذاری القائی |
dateline |
محل تاریخ گذاری |
fixed investment |
سرمایه گذاری ثابت |
foreign investment |
سرمایه گذاری خارجی |
industrial investment |
سرمایه گذاری صنعتی |
compulsury deduction |
کسر گذاری اجباری |
designation system |
سیستم علامت گذاری |
to lay the track |
ریل گذاری کردن |
ice mining |
مین گذاری یخها |
prefix notation |
نشان گذاری پیشوندی |
propensity to invest |
گرایش به سرمایه گذاری |
punctuation symbol |
نماد نقطه گذاری |
punctuative |
وابسته به نقطه گذاری |
radix notation |
نشان گذاری مبنایی |
rate of investment |
نرخ سرمایه گذاری |
nidus |
جای تخم گذاری |
reinvestment |
سرمایه گذاری مجدد |
net investment |
سرمایه گذاری خالص |
national investment |
سرمایه گذاری ملی |
repagination |
صفحه گذاری مجدد |
replacement investment |
سرمایه گذاری جانشینی |
road marking |
نشانه گذاری راه |
scientific notation |
نشان گذاری علمی |
opportunity to invest |
فرصت سرمایه گذاری |
over investment |
سرمایه گذاری بیش از حد |
predatory pricing |
قیمت گذاری امرانه |
pre indexing |
شاخص گذاری قبلی |
postfix notation |
نشان گذاری پسوندی |
post indexing |
شاخص گذاری بعدی |
positional notation |
نشان گذاری مکانی |
positional notation |
نشان گذاری مرتبهای |
polish notation |
نشان گذاری لهستانی |
pavement marking |
نشانه گذاری راه |
paralysation |
بی اثرسازی عقیم گذاری |
paginate |
صفحه گذاری کردن |
primary investment |
سرمایه گذاری اولیه |
primming |
چاشنی گذاری کردن |
scoring key |
کلید نمره گذاری |
mine strip |
باند مین گذاری |
maximum load |
بار گذاری حداکثر |
traffic sign |
تابلو نشانه گذاری |
investment plan |
برنامه سرمایه گذاری |
uncharged |
خرج گذاری نشده |
uncharged |
چاشنی گذاری نشده |
unction |
مرهم گذاری تدهین |
investment opportunities |
امکانات سرمایه گذاری |
unnumbered |
شماره گذاری نشده |
valuation of benefits |
ارزش گذاری منافع |
valuation of costs |
ارزش گذاری هزینه ها |
wadable |
قابل لایه گذاری |
investment mulliplier |
ضریب سرمایه گذاری |
yield of invested capital |
بازده سرمایه گذاری |
hairsplitting |
مته به خشخاش گذاری |
investment institutions |
موسسات سرمایه گذاری |
nitpicking |
مته به خشخاش گذاری |
traffic sign |
لوحه نشانه گذاری |
tracklaying |
شنی گذاری کردن |
share holding |
سرمایه گذاری در سهام |
social investment |
سرمایه گذاری اجتماعی |
malinvestment |
سرمایه گذاری نامناسب |
pricing policy |
سیاست قیمت گذاری |