English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
quintessen tial جوهری وابسته به عنصرپنجم
Other Matches
inky جوهری
quintessential جوهری
inkiness جوهری بودن
coessentiality هم جوهری وحدت ماهیت
prints حروف جوهری روی کاغذ
printed حروف جوهری روی کاغذ
print حروف جوهری روی کاغذ
ribbon میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
ribbons میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
multi strike printer ribbon ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
ink چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
inks چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
nitrobenzene ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
printhead 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
appurtenant وابسته
elfin وابسته به جن
levitical وابسته به
federate وابسته
federated وابسته
federates وابسته
congenerous وابسته
thereof=of that وابسته به ان
federating وابسته
sexual organs وابسته به
elysian وابسته به
subordinate وابسته
subordinated وابسته
subordinates وابسته
attache وابسته
pertaining وابسته
akin وابسته
dependant وابسته
dependants وابسته
pyrexic وابسته به تب
related وابسته
riverrine وابسته به
affiliate وابسته
affiliated وابسته
affiliates وابسته
affiliating وابسته
aquatic وابسته به اب
comprador وابسته
commissarial وابسته به
attendants وابسته
pyrexial وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
hanger on وابسته
febile وابسته به تب
israelitish وابسته به
adjectives وابسته
cantabrigian وابسته به
adjective وابسته
carpal وابسته به مچ
diphtheric وابسته به
thereof وابسته به ان
interdependent وابسته
syncop وابسته به غش
pertinent وابسته
attendant وابسته
attributable وابسته به
subordinating وابسته
monitorial وابسته به
attached وابسته
tuitionary وابسته به
germane وابسته
correspondents وابسته
correspondent وابسته
of kin وابسته
dependent وابسته
relative وابسته
relevant وابسته
contingent وابسته
plantar وابسته به کف پا
wedded وابسته
pertianing وابسته
cephalic وابسته به سر
messianic وابسته به
contingents وابسته
belonging وابسته ها
structural وابسته به ساختمان
cycloidal وابسته به دایره
dependant variable متغیر وابسته
cufic وابسته به کوفه
cuticular وابسته به پوست
cuttural attache وابسته فرهنگی
darky وابسته به نژادسیاه
missions وابسته به ماموریت
deltaic وابسته به دلتا
deathy وابسته بمردن
stimulus bound محرک- وابسته
stomatal وابسته به دهان
naval وابسته به کشتی
communistic وابسته بکمونیسم
compunctious وابسته به پشیمانی
mission وابسته به ماموریت
pessimistic وابسته به بدبینی
nasal وابسته به منخرین
nasal وابسته به بینی
trigonometric وابسته به مثلثات
tibial وابسته بدرشت نی
trophic وابسته بتغذیه
troy وابسته به تروا
oratorical وابسته به سخنرانی
congestive وابسته به تراکم
corneal وابسته به قرنیه
stomatic وابسته بدهان
maritime وابسته بدریانوردی
focal وابسته بکانون
planetary وابسته به سیاره
dioecious وابسته به مگ س گیران
device dependent وابسته به دستگاه
seminal وابسته به منی
municipal وابسته بشهرداری
tussive وابسته به سرفه
tutelary وابسته بقیمومت
diphtheritic وابسته به خناق
dipteran وابسته به دوبالان
dominical وابسته بخداوند
scientific وابسته بعلم
investigatory وابسته به رسیدگی
sorcerous وابسته به جادوگری
dramaturgic وابسته به فن نمایش
vital وابسته به زندگی
societal وابسته به اجتماع
vital وابسته بزندگی
ethnic وابسته به نژادشناسی
ethnicity وابسته به نژادشناسی
tubuliferous وابسته به استکانیان
specie وابسته بسکه
dependent variable متغیر وابسته
social وابسته بجامعه
subversion وابسته به خرابکاری
dermatic وابسته به زیرپوست
auricular وابسته بشنوایی
diaconal وابسته بشماس
structurally وابسته به بنا
structurally وابسته به ساختمان
structural وابسته به بنا
tubulifloral وابسته به استکانیان
diametral وابسته بقطر
soudanese وابسته به soudan
human وابسته بانسان
menstrual وابسته به قاعده گی
aortic وابسته بشاهرگ
affiliated company شرکت وابسته
aesculapian وابسته به دارگونه طب
auditive وابسته به شنوایی
aerological وابسته بهواشناسی
adipic وابسته به چربی
theosophical وابسته به عرفان
avian وابسته به مرغان
bacchanal وابسته به باکوس
acoustical وابسته به شنوایی
degenerative وابسته به انحطاط
bacterial وابسته به باکتری
texas وابسته به تکزاس
balsamic وابسته به بلسان
pancreatic وابسته به لوزالمعده
emotive وابسته به احساسات
toplogic وابسته به مکانشناسی
air attache وابسته هوایی
tonsorial وابسته به سلمانی
therof وابسته بان
thermometric وابسته به گرماسنجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com