English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
drawnwork حاشیه توری پارچه
Other Matches
tat توری حاشیه بافتن
tat حاشیه توری گذاشتن
tatting توری حاشیه لباس
ruche پارچه توری
ruching پارچه توری
tat دارای حاشیه توری کردن
guipure پارچه توری گلدار
tiffany پارچه توری ابریشمی نازک
tulle پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
faggots ریشه کردن حاشیه پارچه
fagot ریشه کردن حاشیه پارچه
faggot ریشه کردن حاشیه پارچه
rosette border حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
biased fabric پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
canvas پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvases پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
Kufic border حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
ragged متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
friezes حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
frieze حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
sarsenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarcenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
turtle border حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
Herati border طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
grating توری
gratings توری
net توری
grid توری
nets توری
nett توری
laces توری
lace توری
filter توری
filters توری
hairnets توری سر
hairnet توری سر
grids توری
meshing توری
mesh توری
lacing توری
meshes توری
lanterns چراغ توری
mantle کلاه توری
mantle توری چراغ
mantles توری چراغ
mantles کلاه توری
screen grid توری غربال
brass screen توری برنجی
lantern چراغ توری
Flugelaltar توری کاری
mantle lamp چراغ توری
networks شبکه توری
network شبکه توری
wire gauze توری سیمی
mantle burner چراغ توری
meshwork توری بافی
imitation lace توری نما
imitation lace توری بدل
control grid توری کنترل
scramble net پله توری
fancywork توری دوزی
incandescent mantle توری چراغ
mesh connection اتصال توری
lattice توری منظم
diffraction grating توری پراش
netting توری دوزی
jet blast deflector توری محافظ
reflection grating توری بازتاب
meat safe قفسه توری
lattices توری منظم
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
Lattice [order] توری [ترتیب] [ریاضی]
star thistle قنطوریون ستارهای گل توری
gauze نوعی بافت توری
fan tracery طاق توری کاری
wire netting بافت توری سیمی
metal gauze بافت توری فلزی
flashback screen توری مانع شعله
macrame knot گره توری بافی
gauze brush زغال توری شکل
lattice network شبکه توری منظم
macrame توری ضخیم و ریشه دار
racks توری مشبک اشغال گیر
caul نوعی روسری مشبک توری
to raise the v توری یانقاب ازروی برداشتن
picot حلقه زینتی توری بافی
penicillate دارای شبکه توری فریف
filet توری دارای اشکال مربع
the drop the veil توری یانقاب خودراپایین انداختن
trampolines توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampoline توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
wracks توری مشبک اشغال گیر
wracked توری مشبک اشغال گیر
racked توری مشبک اشغال گیر
bobbinet نوعی توری نخی یا ابریشمی
rack توری مشبک اشغال گیر
live bag توری که ماهی را در زیر اب زنده نگهمیدارد
screening, screenings تور سیمی پنجره توری دار
screened تور سیمی پنجره توری دار
goffer اهنی که باان توری راچین میدهند
lattic-moulding [ابزار بند مشبک یا توری مانند]
grillage زمینه و طرح مشبک توری و غیره
screen تور سیمی پنجره توری دار
screens تور سیمی پنجره توری دار
batting cage حصار توری برای تمرین بیس بال
racking تمیز کردن شبکه توری اشغال گیر
mechlin توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
mignonette یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
ruching یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
ruche یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
centaury گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
decoy طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
jobot توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
selvage حاشیه
apostil حاشیه
rims حاشیه
outskirt حاشیه
braids حاشیه
postil حاشیه
braided حاشیه
skirter حاشیه رو
braid حاشیه
selvedge حاشیه
rand حاشیه
skirt حاشیه
rim حاشیه
brink حاشیه
verges حاشیه
fringe حاشیه
fringes حاشیه
marge حاشیه
brim حاشیه
skirted حاشیه
brimmed حاشیه
brimming حاشیه
brims حاشیه
skirts حاشیه
verge حاشیه
marginal حاشیه
bordering حاشیه زه
draft حاشیه
bordered حاشیه
margine حاشیه
border line خط حاشیه
border حاشیه زه
marginally در حاشیه
bordered حاشیه زه
bordering حاشیه
fimbriation حاشیه
marginal note حاشیه
list حاشیه
marginate حاشیه
draught حاشیه
margent حاشیه
frilling حاشیه
border حاشیه
listel حاشیه
margin حاشیه
margins حاشیه
kerb=curb حاشیه
gloss حاشیه
divagation حاشیه روی
frieze حاشیه ارایشی
profit margin حاشیه سود
drawnwork حاشیه دوزی
profit margins حاشیه سود
laciniated حاشیه دار
circumstantiality حاشیه پردازی
to leave a margin حاشیه گذاشتن
laciniate حاشیه دار
anconis حاشیه تزئین
friezes حاشیه ارایشی
annotates حاشیه نوشتن
annotating حاشیه نوشتن
gloss حاشیه نوشتن بر
sewing حاشیه دوزی
limbate حاشیه دار
fixing حاشیه ریشه
annotation حاشیه نویسی
lister حاشیه دوز
border حاشیه گذاشتن
bordered حاشیه گذاشتن
annotations حاشیه نویسی
bordering حاشیه گذاشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com