English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
English Persian
steady state حالات دائم
Other Matches
hermaprodite کسی که هم دارای حالات زنانگی وهم حالات مردانگی باشد
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
conditions حالات
state diagram نمودار حالات
state table جدول حالات
piadology شناسایی حالات کودکان
girlishness حرکات یا حالات دخترانه
law of corresponding states قانون حالات متنافر
law of corresponding states قانون حالات همخوان
humoursomeness حالات ویژه گوناگون
idols of the cave اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
halftones توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
halftone توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
mismatch ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
permanent دائم
continued دائم
d.c. جریان دائم
rectification دائم سازی
alcoholic دائم الخمر
perpetual motion حرکت دائم
permanent marriage نکاح دائم
permanent magnet اهنربای دائم
permanent insanity جنون دائم
alcoholics دائم الخمر
malt worm دائم الخمر
direct current جریان دائم
fee simple حق تملک دائم
dead load بار دائم
d.c c. motor موتورجریان دائم
sottish دائم الخمر
tosspot دائم الخمر
eye splice حلقه دائم
toper دائم الخمر
tippler دائم الخمر
intermission غیر دائم
steady load بار دائم
steady flow جریان دائم
constant current جریان دائم
life imprisonment حبس دائم
intermissions غیر دائم
grid d.c. جریان دائم شبکه
dynamo مولد جریان دائم
d.c. cable کابل جریان دائم
perpetual motion machine ماشین با حرکت دائم
loyalty discount تخفیف مشتریان دائم
loyalty rebate تخفیف مشتریان دائم
maintain watch به گوش بودن دائم
d.c. brake ترمز جریان دائم
d.c. converter مبدل جریان دائم
d.c. drive ماشین جریان دائم
d.c. drive محرکه جریان دائم
d.c. heating گرمایش جریان دائم
dynamos مولد جریان دائم
obsessions فکر دائم وسواس
obsession فکر دائم وسواس
d.c. motor موتورجریان دائم موتور C.D
d.c. reciever گیرنده جریان دائم
tipple دائم الخمر بودن
tippled دائم الخمر بودن
tipples دائم الخمر بودن
d.c. commponent بخش جریان دائم
d.c. ammeter امپرمتر جریان دائم
d.c. resistance مقاومت جریان دائم
tippling دائم الخمر بودن
tetanize بحالت انقباض دائم دراوردن
d.c. arc welding converter مبدل جوشکاری جریان دائم
d.c. arc welding generator مولد جوشکاری جریان دائم
habitual شخص دائم الخمر عادی
have one's nose in a book <idiom> دائم سر توی کتاب داشتن
grid d.c. modulation مدولاسیون جریان دائم شبکه
bowler مشروب خوارافراطی دائم الخمر
bowlers مشروب خوارافراطی دائم الخمر
high direct voltage فشار قوی جریان دائم
d.c. winding سیم پیچی جریان دائم
d.c. instrument دستگاه اندازه گیری جریان دائم
fuddle دائم الخمر بودن گیج کردن
inductive d.c. voltage drop افت ولتاژ جریان دائم القائی
variable speed d.c. motor موتور جریان دائم با سرعت متغیر
d.c. series wound motor موتور با سیم پیچی جریان دائم
paramagnetic اجسامی با قابلیت گذردهی یانفوذپذیری بیشتر از یک وخاصیت مغناطیسی دائم
peers of iveland بزرگانی که از میان انها 82تن بطور دائم برای نمایندگی برگزیده می شوند
achalasia عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
perpetual inventory فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com