Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
red alert
حالت آماده باش
red alerts
حالت آماده باش
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
able
آماده
at one's fingertips
<idiom>
آماده
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
up to
<idiom>
آماده شیطنت
here goes nothing
<idiom>
آماده شروع
take up arms
<idiom>
آماده جنگیدن
make arrangements
آماده کردن
make preparations
آماده کردن
up in arms
<idiom>
آماده حمله
in the pipeline
[Colloquial]
در آماده سازی
set out
<idiom>
آماده سفرشدن
get ready
<idiom>
آماده شدن از
make provisions
آماده کردن
in arms
<idiom>
آماده جنگیدن
accommodate
آماده کردن
handshaking
آماده دریافت
accessible
آماده پذیرایی
give-and-take
آماده به توافق
go ahead
<idiom>
آماده کار شدن
get set
<idiom>
آماده شروع شدن
in store
<idiom>
آماده بوقوع پیوستن
preparation
آماده کردن چیزی
promise the moon
<idiom>
آماده انجام کار
preparations
آماده کردن چیزی
to prepare
[for]
آماده شدن
[به یا برای]
up for grabs
<idiom>
آماده رقابت شدن
psyched up
<idiom>
آماده انجام کار
luncheon meat
گوشت پخته و آماده
cold
بدون آماده بودن
dinner etc. is served
غذا آماده است
colder
بدون آماده بودن
coldest
بدون آماده بودن
colds
بدون آماده بودن
to stand ready to
[+ verb]
آماده بودن برای
to stand ready for
[+ noun]
آماده بودن برای
at someone's beck and call
<idiom>
همیشه آماده پذیرایی
fair game
طعمهی حاضر و آماده
prone to do something
آماده کردن برای
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
prone to do something
آماده برای کردن کاری
precompiled code
کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
to be in season
[in heat]
آماده جفتگیری بودن
[جانورشناسی]
able
آماده بودن آرایش دادن
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
to prepare something
چیزی را آماده کردن
[آشپزی]
forthcoming
<adj.>
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
on call
<idiom>
آماده برای ترک خدمت
hit the books
<idiom>
برای کلاس آماده شدن
retaking
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retakes
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
As you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
Since you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
retake
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retaken
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
cast the first stone
<idiom>
همیشه آماده جنگیدن است
to dress
[food]
آماده کردن
[پختن]
[غذا یا دسرت]
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
reworks
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked
برای کاربرد مجدد آماده کردن
rework
برای کاربرد مجدد آماده کردن
in the market for
<idiom>
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
standby
که در صورت خرابی آماده استفاده است
sixth form
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
to set about
دست بکاری زدن آماده کاری
sixth forms
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
finished
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
design development
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
standbys
که در صورت خرابی آماده استفاده است
I am prepared for any eventuality.
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
page
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
to be about to do something
<idiom>
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
interleaving
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
on-call service
آماده برای ترک در خدمت
[اصطلاح رسمی]
to be on-call
در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
To stand at attention(ease).
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
to square up
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
on tap
<adj.>
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
pages
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
to be on the verge
[brink]
of doing something
<idiom>
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
It's time to prepare the meal.
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
paged
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
clear
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearer
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clears
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
attended operation
فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
clearest
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
To work on someone
کسی را پختن
[از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
finished
متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
microprogram
مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
action architecture
[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
demanded
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
opened
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
demand
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
focussed
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
handshaking
سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
focuses
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
opens
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
demands
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
focussing
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
contentions
مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
contention
مدت زمانی که طول می کشد تا وسیلهای آماده استفاده شود
focused
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focus
پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
open
آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
configured in
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
empty
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
cts
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
emptiest
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptied
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
emptier
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
takedown
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
empties
رسانه ذخیره سازی خالی و فرمت شده آماده دریافت داده
printed
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
beta version
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است
preprocessor
نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
device driver
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
streamed
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streams
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
device handler
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
medium
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
mediums
رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
stream
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
prints
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
feasibility
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
dataset
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
processed silk
ابریشم پخته
[ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
dual
دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
workspace
فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
drivers
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver
نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
outputs
ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
output
ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
pre
اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
length
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
lengths
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
pre-
اجرای یک فرایند که وقتی شروع میشود که حافظه و رسانههای جانبی آماده استفاده هستند
takedown
حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
microsoft
جستجوگر وب ساخت ماکرو سافت که آماده است و به کاربر امکان دیدن صفحه وب را میدهد
opens
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
Internet
جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
Internet
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
dos
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
invites
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
opened
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
expanded memory system
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
beta test
گونه دوم از بررسی هایی که روی نرم افزار انجام میشود پیش از آنکه آماده انتشار شود
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
affirmative
سیگنال تصدیق از طرف گیرنده که پیام را پذیرفته است و آماده بعدی است.
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
cleaned
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
clean
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleans
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com