English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
storminess حالت توفانی
Other Matches
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
stormier توفانی
gusty توفانی
boisterous توفانی
tempestuous توفانی
squally توفانی
stormy توفانی
stormiest توفانی
tempests توفانی شدن
squall توفانی شدن
storm توفانی شدن
tempest توفانی شدن
squalls توفانی شدن
stormed توفانی شدن
storming توفانی شدن
storms توفانی شدن
storm door درب عایق هوای توفانی
sou'wester کلاه مخصوص مواقع توفانی دریا
surfboat قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
predicaments حالت
estate حالت
tempers حالت
predicament حالت
temper حالت
expression حالت
estates حالت
if حالت
attitudes حالت
cases حالت
expressions حالت
attitude حالت
situations حالت
situation حالت
case حالت
self حالت
tempered حالت
disposition حالت
manner حالت
make حالت
glass eyed بی حالت
idiocrasy حالت
ill conditioned بد حالت
line condition حالت خط
pyreticosis حالت تب
queasiness حالت قی
unexpressive بی حالت
feverishness حالت تب
makes حالت
posture حالت
postured حالت
postures حالت
posturing حالت
fettle حالت
phase حالت
phased حالت
phases حالت
stance حالت
stances حالت
febricity حالت تب
mood حالت
moods حالت
status حالت
temperament حالت
grain حالت
state- حالت
state حالت
stated حالت
condition حالت
stating حالت
temperaments حالت
states حالت
possessive حالت اضافه
nominative case حالت فاعلیت
possessives حالت اضافه
averaging در حالت کلی
nominative case حالت فاعلی
thirstily با حالت تشنگی
pastiness حالت خمیری
paramnesia حالت فراموشی
oxidation state حالت اکسایش
oxidation number حالت اکسایش
output state حالت خروجی
of a good d. خوش حالت
dative حالت برایی
objective case حالت مفعولی
normal state حالت نرمال
no load condition حالت بی باری
domesticity حالت اهلی
nervousness حالت عصبانی
defensively با حالت تدافع
defensively حالت دفاعی
average در حالت کلی
milkiness حالت شیری
mentation حالت دماغی
defensive حالت تدافع
genitive حالت اضافه
master mode حالت راهبر
resilience حالت ارتجاعی
miriness حالت باطلاقی
mode indicator نشانگر حالت
fluidity حالت مایعی
crudely در حالت خامی
averages در حالت کلی
nebulosity حالت غباری
nebulosity حالت ابری
nebulosity حالت گازی
averaged در حالت کلی
multiplex mode حالت تسهیم
mopishly با حالت افسرده
sulkily با حالت قهر
trim وضع حالت
saccharinity حالت قندی
resiliency حالت ارتجاعی
repellency حالت دفع
refractivity حالت انکسار
reclining position حالت غنوده
real mode حالت واقعی
rapturously با حالت بیخودی
ragingly با حالت خشم
queasiness حالت تهوع
queasily با حالت تهوع
sea state حالت دریا
seismicity حالت ارتعاش
trimmest وضع حالت
trims وضع حالت
solid state حالت جامد
sol state حالت سولی
soild state حالت جامد
small ball پرتاب بی حالت
skin the cat حالت گربهای
sentimentalism حالت احساساتی
aglow در حالت هیجان
quantum state ویژه حالت
pyreticosis حالت حمائی
polyvalence حالت چندفرفیتی
plumbness حالت عمودی
springs حالت فنری
vein حالت تمایل
veins حالت تمایل
physical state حالت فیزیکی
perpendicularity حالت عمودی
periodicity حالت تناوبی
faintly در حالت ضعف
spring حالت فنری
individualism حالت انفرادی
state- دولتی حالت
pulverulence حالت خاکی
protected mode حالت محفوظ
prone position حالت درازکش
standbys حالت انتظار
normality حالت عادی
problem state حالت مسئلهای
privileged mode حالت ممتاز
polyvalency حالت چندفرفیتی
standby حالت انتظار
accusative حالت مفعولی
grittiness حالت شنی
free wheeling حالت خلاصی
final state حالت پایانی
feminity حالت زنانه
colloidal state حالت کلوییدی
feminineness حالت زنانه
command mode حالت فرماندهی
febile دارای حالت تب
conjugality حالت زناشویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com