Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
prone
حالت درازکش
prone position
حالت درازکش
Other Matches
prone
درازکش
spread-eagled
درازکش
prone
مهیا درازکش
prone position
وضعیت درازکش
prone shelter
سنگر درازکش
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
slit trench
سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
disposition
حالت
attitude
حالت
predicaments
حالت
situation
حالت
situations
حالت
cases
حالت
manner
حالت
expressions
حالت
predicament
حالت
status
حالت
estate
حالت
estates
حالت
self
حالت
expression
حالت
attitudes
حالت
line condition
حالت خط
if
حالت
pyreticosis
حالت تب
idiocrasy
حالت
temper
حالت
tempered
حالت
tempers
حالت
makes
حالت
posture
حالت
postured
حالت
febricity
حالت تب
case
حالت
feverishness
حالت تب
ill conditioned
بد حالت
fettle
حالت
make
حالت
glass eyed
بی حالت
posturing
حالت
postures
حالت
queasiness
حالت قی
unexpressive
بی حالت
stated
حالت
state-
حالت
state
حالت
stating
حالت
moods
حالت
phases
حالت
phase
حالت
states
حالت
mood
حالت
condition
حالت
temperament
حالت
phased
حالت
stances
حالت
stance
حالت
grain
حالت
temperaments
حالت
final state
حالت پایانی
liquid state
حالت مایع
locative
حالت مکانی
defensively
حالت دفاعی
logical state
حالت یک منطقی
linearity
حالت طولی
thirstily
با حالت تشنگی
iciness
حالت یخی
heat proof quality
حالت نسوزی
humanness
حالت انسانیت
faintly
در حالت ضعف
dative
حالت برایی
mentation
حالت دماغی
master mode
حالت راهبر
lucid interval
حالت افاقه
marshiness
حالت مردابی
i.c.
حالت اولیه
possessive
حالت اضافه
possessives
حالت اضافه
limit state
حالت حدی
lethargically
با حالت سبات
incipience
حالت نخستین
incipincy
حالت نخستین
initial state
حالت اغازی
input mode
حالت ورودی
nervousness
حالت عصبانی
insert mode
حالت درج
isopiestic
حالت فشارمتعادل
kashruth
حالت جواز
inactive status
حالت انتساب
in form
خوش حالت
jussive
حالت امری
domesticity
حالت اهلی
idiocrasy
حالت مخصوص
fluidity
حالت مایعی
resilience
حالت ارتجاعی
crudely
در حالت خامی
idle position
حالت سکون
ignition condition
حالت احتراق
defensively
با حالت تدافع
in a state of depression
در حالت افسردگی
kashrut
حالت جواز
hang over
حالت خماری
circuit opening
حالت مدارباز
deliverable state
در حالت تحویل
automatism
حالت خودکاری
deplorble condltion
حالت زار
atilt
با حالت حمله
doubtfulness
حالت تردید
doughiness
حالت خمیری
downiness
حالت کرکی
drinking bout
حالت مستی
drive state
حالت سائقی
arborescence
حالت شاخهای
drowsihead
حالت نیمخواب
antisepsis
حالت ضد عفونی
eburnation
حالت عاجی
eigenstate
حالت انرژی
creaminess
حالت سرشیری
counterpoise
حالت تعادل
corresponding state
حالت متنافر
childishness
حالت بچگی
chararcter mode
حالت دخشهای
burst mode
حالت پیوسته
borderline state
حالت مرزی
balminess
حالت مرهمی
colloidal state
حالت کلوییدی
balanced state
حالت متعادل
command mode
حالت فرماندهی
conjugality
حالت زناشویی
continuum state
حالت پیوستار
balanced state
حالت متوازن
conversational mode
حالت محاورهای
balanced state
حالت تعادل
answer mode
حالت پاسخ
energy state
حالت انرژی
feminity
حالت زنانه
sulkily
با حالت قهر
genitive
حالت اضافه
circumstantiality
حالت وکیفیت
free wheeling
حالت خلاصی
fugitiveness
حالت شخص
gas phase
حالت گازی
defensive
حالت تدافع
glassy state
حالت شیشهای
vitreus state
حالت شیشهای
deadness
حالت مرده
goutiness
حالت نقرسی
grittiness
حالت شنی
accusative
حالت مفعولی
feminineness
حالت زنانه
accidentalness
حالت اتفاقی
answer mode
حالت جواب
equation of state
معادله حالت
equilibrium state
حالت تعادل
erectness
حالت عمودی
exceptional case
حالت استثنایی
excited state
حالت برانگیخته
amentia
حالت هذیان
expressive eyes
چشمان با حالت
affectivity
حالت عاطفی
facial expression
حالت چهره
affectedly
با حالت بخودگرفته
febile
دارای حالت تب
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
acedia
حالت خ-لسه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com