Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
mentation
حالت دماغی
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
to speak through one's nose
تو دماغی
cephalic
دماغی
cacuminal
دماغی
encephalic
دماغی
nosepiece
رو دماغی
mental
دماغی
nose band
رو دماغی
nassal
تو دماغی
nassal
دماغی
nasally
تو دماغی
pons
پل دماغی
cerebral
دماغی
nasal
تو دماغی
pince nez
عینک دماغی
nassal letters
حروف تو دماغی
cranial nerve
عصب دماغی
pons
حدبه دماغی
To talk through ones nose.
تو دماغی حرف زدن
psychiatry
معالجه ناخوشیهای دماغی
dyscrasia
اختلال مزاجی یا دماغی
psychopathic
وابسته به ناخوشی دماغی
psychopathist
متخصص ناخوشیهای دماغی
psychiater
پزشک ناخوشی دماغی
paranomia
اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
eliza
برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
situation
حالت
temperaments
حالت
makes
حالت
attitude
حالت
idiocrasy
حالت
attitudes
حالت
temperament
حالت
ill conditioned
بد حالت
expression
حالت
expressions
حالت
state
حالت
manner
حالت
case
حالت
disposition
حالت
posture
حالت
pyreticosis
حالت تب
posturing
حالت
situations
حالت
condition
حالت
queasiness
حالت قی
glass eyed
بی حالت
fettle
حالت
temper
حالت
tempers
حالت
postures
حالت
line condition
حالت خط
stance
حالت
stances
حالت
estate
حالت
estates
حالت
postured
حالت
grain
حالت
febricity
حالت تب
tempered
حالت
predicament
حالت
states
حالت
stating
حالت
unexpressive
بی حالت
cases
حالت
mood
حالت
phase
حالت
moods
حالت
phased
حالت
phases
حالت
predicaments
حالت
status
حالت
make
حالت
self
حالت
if
حالت
stated
حالت
state-
حالت
feverishness
حالت تب
kashruth
حالت جواز
in form
خوش حالت
kashrut
حالت جواز
lethargically
با حالت سبات
humanness
حالت انسانیت
heat proof quality
حالت نسوزی
i.c.
حالت اولیه
defensively
با حالت تدافع
ground state
حالت پایه
hang over
حالت خماری
jussive
حالت امری
in a state of depression
در حالت افسردگی
isopiestic
حالت فشارمتعادل
iciness
حالت یخی
incipience
حالت نخستین
ignition condition
حالت احتراق
idiocrasy
حالت مخصوص
linearity
حالت طولی
liquid state
حالت مایع
limit state
حالت حدی
inactive status
حالت انتساب
incipincy
حالت نخستین
initial state
حالت اغازی
locative
حالت مکانی
input mode
حالت ورودی
insert mode
حالت درج
idle position
حالت سکون
answer mode
حالت جواب
answer mode
حالت پاسخ
antisepsis
حالت ضد عفونی
arborescence
حالت شاخهای
atilt
با حالت حمله
automatism
حالت خودکاری
balanced state
حالت تعادل
balanced state
حالت متوازن
balanced state
حالت متعادل
balminess
حالت مرهمی
borderline state
حالت مرزی
burst mode
حالت پیوسته
chararcter mode
حالت دخشهای
circuit opening
حالت مدارباز
circumstantiality
حالت وکیفیت
colloidal state
حالت کلوییدی
amentia
حالت هذیان
affectivity
حالت عاطفی
thirstily
با حالت تشنگی
possessive
حالت اضافه
possessives
حالت اضافه
domesticity
حالت اهلی
fluidity
حالت مایعی
resilience
حالت ارتجاعی
crudely
در حالت خامی
nervousness
حالت عصبانی
defensively
حالت دفاعی
defensive
حالت تدافع
genitive
حالت اضافه
sulkily
با حالت قهر
accusative
حالت مفعولی
accidentalness
حالت اتفاقی
acedia
حالت خ-لسه
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
affectedly
با حالت بخودگرفته
command mode
حالت فرماندهی
conjugality
حالت زناشویی
equilibrium state
حالت تعادل
erectness
حالت عمودی
exceptional case
حالت استثنایی
excited state
حالت برانگیخته
expressive eyes
چشمان با حالت
facial expression
حالت چهره
febile
دارای حالت تب
feminineness
حالت زنانه
feminity
حالت زنانه
childishness
حالت بچگی
final state
حالت پایانی
free wheeling
حالت خلاصی
fugitiveness
حالت شخص
gas phase
حالت گازی
glassy state
حالت شیشهای
vitreus state
حالت شیشهای
goutiness
حالت نقرسی
equation of state
معادله حالت
energy state
حالت انرژی
continuum state
حالت پیوستار
conversational mode
حالت محاورهای
corresponding state
حالت متنافر
counterpoise
حالت تعادل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com