English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
antisepsis حالت ضد عفونی
Other Matches
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
decontamination ضد عفونی
pestiferous عفونی
zymotic عفونی
asepsis ضد عفونی
infectious عفونی
disinfectant ضد عفونی
disinfection ضد عفونی
fumigation ضد عفونی سازی
antiseptic دوای ضد عفونی
antiseptics دوای ضد عفونی
antisepticize ضد عفونی کردن
disinfects ضد عفونی کردن
disinfecting ضد عفونی کردن
disinfected ضد عفونی کردن
infects عفونی کردن
infecting عفونی کردن
infect عفونی کردن
the wound was infected زخم عفونی شد
septic ماده عفونی
septic جسم عفونی
saperaemia عفونی خون
infectiousness عفونی بودن
disinfect ضد عفونی کردن
asepticize ضد عفونی کردن
infectiously بطور مسری یا عفونی
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
scrubbed ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubs ضد عفونی برای عمل جراحی
decontaminated رفع الودگی ضد عفونی کردن
decontaminate رفع الودگی ضد عفونی کردن
fumigant ماده ضد عفونی کننده تدخینی
scrubbing ضد عفونی برای عمل جراحی
disinfectant داروی ضد عفونی ماده گندزدا
decontaminating رفع الودگی ضد عفونی کردن
decontaminates رفع الودگی ضد عفونی کردن
scrub ضد عفونی برای عمل جراحی
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
yaws بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
sanitary napkins دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
quarantines اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
sanitary napkin دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
quarantine اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
sepsis مسمومیت عفونی حاصله در اثر جذب باکتریهاومواد فاسد بخون
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sterilizing گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilizes گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilising گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilised گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
mood حالت
tempered حالت
self حالت
situations حالت
temper حالت
situation حالت
phases حالت
postured حالت
estate حالت
line condition حالت خط
disposition حالت
cases حالت
phased حالت
attitude حالت
stance حالت
moods حالت
unexpressive بی حالت
predicaments حالت
predicament حالت
tempers حالت
phase حالت
attitudes حالت
stances حالت
state- حالت
estates حالت
case حالت
manner حالت
postures حالت
feverishness حالت تب
condition حالت
fettle حالت
glass eyed بی حالت
stating حالت
grain حالت
temperament حالت
temperaments حالت
state حالت
stated حالت
febricity حالت تب
states حالت
posturing حالت
idiocrasy حالت
expression حالت
if حالت
makes حالت
make حالت
status حالت
ill conditioned بد حالت
pyreticosis حالت تب
queasiness حالت قی
expressions حالت
posture حالت
pastiness حالت خمیری
prone position حالت درازکش
spring حالت فنری
of a good d. خوش حالت
small ball پرتاب بی حالت
pyreticosis حالت حمائی
nominative case حالت فاعلیت
oxidation state حالت اکسایش
oxidation number حالت اکسایش
nominative case حالت فاعلی
dative حالت برایی
normal state حالت نرمال
skin the cat حالت گربهای
sentimentalism حالت احساساتی
aglow در حالت هیجان
objective case حالت مفعولی
pulverulence حالت خاکی
seismicity حالت ارتعاش
orthogonality حالت عمودی
output state حالت خروجی
quantum state ویژه حالت
vein حالت تمایل
perpendicularity حالت عمودی
refractivity حالت انکسار
reclining position حالت غنوده
real mode حالت واقعی
milkiness حالت شیری
springs حالت فنری
polyvalency حالت چندفرفیتی
normality حالت عادی
individualism حالت انفرادی
polyvalence حالت چندفرفیتی
rapturously با حالت بیخودی
privileged mode حالت ممتاز
veins حالت تمایل
periodicity حالت تناوبی
queasily با حالت تهوع
queasiness حالت تهوع
plumbness حالت عمودی
sea state حالت دریا
physical state حالت فیزیکی
problem state حالت مسئلهای
saccharinity حالت قندی
paramnesia حالت فراموشی
resiliency حالت ارتجاعی
faintly در حالت ضعف
repellency حالت دفع
ragingly با حالت خشم
balanced state حالت متوازن
circuit opening حالت مدارباز
ground state حالت پایه
circumstantiality حالت وکیفیت
grittiness حالت شنی
goutiness حالت نقرسی
vitreus state حالت شیشهای
glassy state حالت شیشهای
gas phase حالت گازی
fugitiveness حالت شخص
free wheeling حالت خلاصی
colloidal state حالت کلوییدی
command mode حالت فرماندهی
hang over حالت خماری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com