Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
absences
حالت غیاب
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
absences
غیاب
absence
غیاب
roll call
حضور و غیاب
absence attack
حمله غیاب
In your absence.
در غیاب شما
call the roll
حضور و غیاب کردن
roll call
حضور و غیاب سازمانی
Boketto
عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
privy or sealed
رایی که در غیاب دادگاه بمدیردفتردادگاه اده میشود
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
mood
حالت
moods
حالت
ill conditioned
بد حالت
status
حالت
pyreticosis
حالت تب
case
حالت
idiocrasy
حالت
disposition
حالت
cases
حالت
unexpressive
بی حالت
self
حالت
tempers
حالت
temper
حالت
predicaments
حالت
attitudes
حالت
attitude
حالت
stance
حالت
estate
حالت
stances
حالت
situation
حالت
estates
حالت
manner
حالت
situations
حالت
expressions
حالت
expression
حالت
phases
حالت
phased
حالت
phase
حالت
tempered
حالت
predicament
حالت
line condition
حالت خط
state-
حالت
fettle
حالت
temperament
حالت
posturing
حالت
feverishness
حالت تب
postures
حالت
stated
حالت
condition
حالت
posture
حالت
stating
حالت
state
حالت
febricity
حالت تب
states
حالت
temperaments
حالت
postured
حالت
grain
حالت
makes
حالت
queasiness
حالت قی
make
حالت
glass eyed
بی حالت
if
حالت
oxidation state
حالت اکسایش
orthogonality
حالت عمودی
nominative case
حالت فاعلی
trims
وضع حالت
oxidation number
حالت اکسایش
skin the cat
حالت گربهای
trim
وضع حالت
domesticity
حالت اهلی
output state
حالت خروجی
nominative case
حالت فاعلیت
possessives
حالت اضافه
solid state
حالت جامد
soild state
حالت جامد
normal state
حالت نرمال
small ball
پرتاب بی حالت
objective case
حالت مفعولی
sentimentalism
حالت احساساتی
of a good d.
خوش حالت
seismicity
حالت ارتعاش
possessive
حالت اضافه
sol state
حالت سولی
sea state
حالت دریا
saccharinity
حالت قندی
trimmest
وضع حالت
dative
حالت برایی
thirstily
با حالت تشنگی
paramnesia
حالت فراموشی
prone position
حالت درازکش
refractivity
حالت انکسار
normality
حالت عادی
reclining position
حالت غنوده
problem state
حالت مسئلهای
real mode
حالت واقعی
rapturously
با حالت بیخودی
ragingly
با حالت خشم
feminity
حالت زنانه
quantum state
ویژه حالت
queasiness
حالت تهوع
protected mode
حالت محفوظ
queasily
با حالت تهوع
pulverulence
حالت خاکی
aglow
در حالت هیجان
privileged mode
حالت ممتاز
polyvalency
حالت چندفرفیتی
pastiness
حالت خمیری
faintly
در حالت ضعف
periodicity
حالت تناوبی
perpendicularity
حالت عمودی
physical state
حالت فیزیکی
veins
حالت تمایل
vein
حالت تمایل
springs
حالت فنری
resiliency
حالت ارتجاعی
plumbness
حالت عمودی
repellency
حالت دفع
polyvalence
حالت چندفرفیتی
spring
حالت فنری
individualism
حالت انفرادی
pyreticosis
حالت حمائی
fluidity
حالت مایعی
circumstantiality
حالت وکیفیت
hang over
حالت خماری
ground state
حالت پایه
grittiness
حالت شنی
goutiness
حالت نقرسی
vitreus state
حالت شیشهای
glassy state
حالت شیشهای
gas phase
حالت گازی
fugitiveness
حالت شخص
free wheeling
حالت خلاصی
colloidal state
حالت کلوییدی
circuit opening
حالت مدارباز
heat proof quality
حالت نسوزی
childishness
حالت بچگی
balminess
حالت مرهمی
ignition condition
حالت احتراق
idle position
حالت سکون
idiocrasy
حالت مخصوص
borderline state
حالت مرزی
iciness
حالت یخی
i.c.
حالت اولیه
humanness
حالت انسانیت
burst mode
حالت پیوسته
doubtfulness
حالت تردید
chararcter mode
حالت دخشهای
command mode
حالت فرماندهی
final state
حالت پایانی
equilibrium state
حالت تعادل
equation of state
معادله حالت
energy state
حالت انرژی
eigenstate
حالت انرژی
eburnation
حالت عاجی
drowsihead
حالت نیمخواب
deliverable state
در حالت تحویل
drive state
حالت سائقی
drinking bout
حالت مستی
deplorble condltion
حالت زار
downiness
حالت کرکی
erectness
حالت عمودی
exceptional case
حالت استثنایی
excited state
حالت برانگیخته
conjugality
حالت زناشویی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com