Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
saccharinity
حالت قندی
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
candied
قندی
sugary
قندی
sugared
قندی
sugarloaf
کله قندی
conical
کله قندی
conic
کله قندی
chamfered end
کله قندی
sugar loaf
کله قندی
sugar maple
افرای قندی
door stop
دکمه کله قندی
maltose
ماده قندی سمنوی جو
saccharine
قندی محتوی قند
levulose
قندی بفرمول 6O 21H6C
glycosuria
ماده قندی درادرار
conical
کله قندی مخروطی
sucker
خروس قندی اب نبات مکیدنی
electuary
معجون خمیردارو دوای قندی
syrups
محلول غلیظ قندی دارویی
fructose
ماده قندی میوه ماینه رو
syrup
محلول غلیظ قندی دارویی
suckers
خروس قندی اب نبات مکیدنی
hard maple
افرای قندی قند افرا
sirup
محلول غلیظ قندی دارویی
omphalos
سنگ کله قندی ناف
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
mannitol
ماده قندی شیر خشت وغیره
malose
ماده قندی سمنو 11O22H 21C
sugars
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
lactosuria
وجود ماده قندی شیر درپیشاب
sugar
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
mannite
ماده قندی شیر خشت وغیره
mannose
ماده قندی که ازاکسیداسیون مانیتول بدست میاید
cone
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cones
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
amylose
مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
glycogenesis
تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
queasiness
حالت قی
feverishness
حالت تب
pyreticosis
حالت تب
manner
حالت
temper
حالت
tempered
حالت
glass eyed
بی حالت
tempers
حالت
febricity
حالت تب
expression
حالت
attitude
حالت
situations
حالت
case
حالت
ill conditioned
بد حالت
cases
حالت
self
حالت
posture
حالت
disposition
حالت
postured
حالت
postures
حالت
posturing
حالت
idiocrasy
حالت
expressions
حالت
attitudes
حالت
fettle
حالت
stated
حالت
states
حالت
stating
حالت
mood
حالت
moods
حالت
state-
حالت
line condition
حالت خط
grain
حالت
estate
حالت
temperament
حالت
temperaments
حالت
stances
حالت
stance
حالت
estates
حالت
state
حالت
condition
حالت
phased
حالت
phase
حالت
if
حالت
make
حالت
unexpressive
بی حالت
makes
حالت
status
حالت
situation
حالت
phases
حالت
predicaments
حالت
predicament
حالت
linearity
حالت طولی
kashruth
حالت جواز
nervousness
حالت عصبانی
idiocrasy
حالت مخصوص
humanness
حالت انسانیت
hang over
حالت خماری
limit state
حالت حدی
ground state
حالت پایه
grittiness
حالت شنی
inactive status
حالت انتساب
in a state of depression
در حالت افسردگی
jussive
حالت امری
lethargically
با حالت سبات
incipience
حالت نخستین
kashrut
حالت جواز
insert mode
حالت درج
input mode
حالت ورودی
ignition condition
حالت احتراق
initial state
حالت اغازی
isopiestic
حالت فشارمتعادل
i.c.
حالت اولیه
idle position
حالت سکون
in form
خوش حالت
heat proof quality
حالت نسوزی
incipincy
حالت نخستین
iciness
حالت یخی
thirstily
با حالت تشنگی
answer mode
حالت پاسخ
antisepsis
حالت ضد عفونی
arborescence
حالت شاخهای
atilt
با حالت حمله
automatism
حالت خودکاری
balanced state
حالت تعادل
balanced state
حالت متوازن
balanced state
حالت متعادل
balminess
حالت مرهمی
borderline state
حالت مرزی
burst mode
حالت پیوسته
chararcter mode
حالت دخشهای
circuit opening
حالت مدارباز
circumstantiality
حالت وکیفیت
colloidal state
حالت کلوییدی
answer mode
حالت جواب
amentia
حالت هذیان
possessive
حالت اضافه
possessives
حالت اضافه
domesticity
حالت اهلی
fluidity
حالت مایعی
resilience
حالت ارتجاعی
crudely
در حالت خامی
defensively
با حالت تدافع
defensively
حالت دفاعی
genitive
حالت اضافه
sulkily
با حالت قهر
accusative
حالت مفعولی
accidentalness
حالت اتفاقی
acedia
حالت خ-لسه
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
affectedly
با حالت بخودگرفته
affectivity
حالت عاطفی
command mode
حالت فرماندهی
conjugality
حالت زناشویی
continuum state
حالت پیوستار
equilibrium state
حالت تعادل
erectness
حالت عمودی
exceptional case
حالت استثنایی
excited state
حالت برانگیخته
expressive eyes
چشمان با حالت
facial expression
حالت چهره
febile
دارای حالت تب
feminineness
حالت زنانه
feminity
حالت زنانه
final state
حالت پایانی
free wheeling
حالت خلاصی
fugitiveness
حالت شخص
gas phase
حالت گازی
glassy state
حالت شیشهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com