Dictiornary-Farsi | حالت مومی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
waxiness	حالت مومی


Other Matches

the i	[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes	قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode	قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
waxen	مومی
waxy	مومی
cereous	مومی
ceraceous	مومی
tapers	شمع مومی
waxed	شمع مومی
waxed	مومی شکل
oil paper	کاغذ مومی
wax candle or taper	شمع مومی
wax	شمع مومی
wax paper	کاغذ مومی
waxwork	پیکر مومی
waxworks	پیکر مومی
wax	مومی شکل
waxed paper	کاغذ مومی
waxes	مومی شکل
lardaceous a	ماسیده مومی
tapered	شمع مومی
waxes	شمع مومی
bougie	شمع مومی
taper	شمع مومی
crayon	مداد رنگی مومی
lost wax process	فرایند مدلهای مومی
waxy flexibility	انعطاف پذیری مومی
flexibilitas cerea	انعطاف پذیری مومی
crayons	مداد رنگی مومی
cerate	دارای غشاء یاشامه مومی
lost wax process	ریخته گری با مدلهای مومی
trindle	شمع مومی دراز ونوک تیز
suberin	ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
waxen	ساخته شده از موم مومی شکل
foreground	سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squares	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog	سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue	ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying	تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues	ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case	حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor	وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism	حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify	از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest	حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity	حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive	حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart	قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming	حالت دهی در حالت سرد
marginal case	حالت نهائی حالت حدی
spectralness	حالت طیفی حالت شبحی
spectrality	حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness	حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude	حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode	حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength	استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat	حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
glass eyed	بی حالت
phased	حالت
phases	حالت
feverishness	حالت تب
febricity	حالت تب
temper	حالت
unexpressive	بی حالت
tempered	حالت
ill conditioned	بد حالت
expression	حالت
expressions	حالت
manner	حالت
idiocrasy	حالت
disposition	حالت
situation	حالت
situations	حالت
attitude	حالت
phase	حالت
tempers	حالت
self	حالت
posture	حالت
makes	حالت
estate	حالت
make	حالت
if	حالت
estates	حالت
predicaments	حالت
postured	حالت
cases	حالت
stance	حالت
mood	حالت
attitudes	حالت
stances	حالت
moods	حالت
fettle	حالت
posturing	حالت
postures	حالت
case	حالت
predicament	حالت
state	حالت
stated	حالت
temperaments	حالت
stating	حالت
status	حالت
states	حالت
queasiness	حالت قی
pyreticosis	حالت تب
condition	حالت
line condition	حالت خط
temperament	حالت
grain	حالت
state-	حالت
steady state	حالت پایا
normal state	حالت نرمال
prone position	حالت درازکش
resilience	حالت ارتجاعی
antisepsis	حالت ضد عفونی
storminess	حالت توفانی
subalternation	حالت تبعی
accusative	حالت مفعولی
sulkily	با حالت قهر
stationary state	حالت ایستاده
state vector	بردار حالت
nebulosity	حالت گازی
state of war	حالت مخاصمه
state of stress	حالت تنش
answer mode	حالت جواب
answer mode	حالت پاسخ
state of siege	حالت محاصره
arborescence	حالت شاخهای
atilt	با حالت حمله
automatism	حالت خودکاری
pyreticosis	حالت حمائی
amentia	حالت هذیان
affectivity	حالت عاطفی
accidentalness	حالت اتفاقی
nominative case	حالت فاعلی
nominative case	حالت فاعلیت
steady state	حالت ثابت
protected mode	حالت محفوظ
no load condition	حالت بی باری
pulverulence	حالت خاکی
adrenergic reponse state	حالت پر ادرنالینی
steady state	حالت دائمی
affectedly	با حالت بخودگرفته
nebulosity	حالت غباری
nebulosity	حالت ابری
state of rest	حالت ساکن
genitive	حالت اضافه
acedia	حالت خ-لسه
transitivity	حالت متعدی
transition state	حالت گذار
individualism	حالت انفرادی
pastiness	حالت خمیری
spring	حالت فنری
springs	حالت فنری
vein	حالت تمایل
paramnesia	حالت فراموشی
veins	حالت تمایل
torpidity	حالت بیحالی
topicality	حالت مناسب
faintly	در حالت ضعف
normality	حالت عادی
triliteralism	حالت سه حرفی
trilaterality	حالت سه جانبی
tridimensionality	حالت سه بعدی
aglow	در حالت هیجان
physical state	حالت فیزیکی
plumbness	حالت عمودی
perpendicularity	حالت عمودی
polyvalence	حالت چندفرفیتی
translucency	حالت زجاجی
translucence	حالت زجاجی
periodicity	حالت تناوبی
polyvalency	حالت چندفرفیتی
oxidation state	حالت اکسایش
oxidation number	حالت اکسایش
output state	حالت خروجی
tangency	حالت مماس
orthogonality	حالت عمودی
supervisor state	حالت نظارت
subjectivism	حالت نظری
substantiality	حالت اساسی
of a good d.	خوش حالت
objective case	حالت مفعولی
nervousness	حالت عصبانی
defensively	با حالت تدافع
defensively	حالت دفاعی
privileged mode	حالت ممتاز
problem state	حالت مسئلهای
tangency	حالت جیبی
ternary	با سه حالت ممکن
verticality	حالت عمودی