Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
amentia
حالت هذیان
Other Matches
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
delusions
هذیان
delusion
هذیان
delirium
هذیان
dt's
هذیان الکلی
nihilistic delusion
هذیان نفی
paraphrenia
هذیان زدگی
delusion of poverty
هذیان فقر
eviration
هذیان زن شدگی
bizzare delusion
هذیان نامانوس
encapsulated delusion
هذیان منفک
sexual delusion
هذیان جنسی
religious delusion
هذیان دینی
appersonification
هذیان همانندی
paranoid delusion
هذیان پارانویایی
appersonation
هذیان همانندی
fragmentary delusion
هذیان پراکنده
illuminism
هذیان وحی
hallucinous
هذیان اور
mazes
سرسام هذیان
jimjams
هذیان الکلی
grandeur delusion
هذیان عظمت
expansive delusion
هذیان عظمت
delirium tremens
هذیان خمری
delusion of jealousy
هذیان حسادت
delusion of grandeur
هذیان عظمت
mignon delusion
هذیان می نیون
maze
سرسام هذیان
delusion of negation
هذیان نفی
persecution delusion
هذیان گزند و اسیب
delusion of control
هذیان کنترل شدگی
delusion of reference
هذیان بخود بستن
delusion of persecution
هذیان گزند و اسیب
delire a quatre
هذیان چهار نفری
deliriousness
هذیان گویی
[روانشناسی]
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
hallucinates
هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinate
هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinated
هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinating
هذیان گفتن اشتباه کردن
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
paranoia
جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
postures
حالت
makes
حالت
if
حالت
predicaments
حالت
pyreticosis
حالت تب
attitudes
حالت
postured
حالت
line condition
حالت خط
posture
حالت
disposition
حالت
estates
حالت
estate
حالت
glass eyed
بی حالت
predicament
حالت
manner
حالت
situation
حالت
ill conditioned
بد حالت
temper
حالت
idiocrasy
حالت
febricity
حالت تب
self
حالت
cases
حالت
tempered
حالت
tempers
حالت
posturing
حالت
queasiness
حالت قی
fettle
حالت
case
حالت
attitude
حالت
situations
حالت
make
حالت
feverishness
حالت تب
stated
حالت
phased
حالت
phase
حالت
mood
حالت
temperaments
حالت
moods
حالت
phases
حالت
stances
حالت
state-
حالت
states
حالت
temperament
حالت
grain
حالت
condition
حالت
state
حالت
stance
حالت
status
حالت
expression
حالت
unexpressive
بی حالت
stating
حالت
expressions
حالت
accidentalness
حالت اتفاقی
iciness
حالت یخی
accusative
حالت مفعولی
genitive
حالت اضافه
heat proof quality
حالت نسوزی
sulkily
با حالت قهر
humanness
حالت انسانیت
automatism
حالت خودکاری
i.c.
حالت اولیه
defensive
حالت تدافع
incipincy
حالت نخستین
crudely
در حالت خامی
resilience
حالت ارتجاعی
fluidity
حالت مایعی
input mode
حالت ورودی
domesticity
حالت اهلی
insert mode
حالت درج
isopiestic
حالت فشارمتعادل
possessives
حالت اضافه
incipience
حالت نخستین
nervousness
حالت عصبانی
inactive status
حالت انتساب
idiocrasy
حالت مخصوص
defensively
حالت دفاعی
idle position
حالت سکون
ignition condition
حالت احتراق
hang over
حالت خماری
initial state
حالت اغازی
in a state of depression
در حالت افسردگی
defensively
با حالت تدافع
in form
خوش حالت
jussive
حالت امری
deliverable state
در حالت تحویل
doubtfulness
حالت تردید
doughiness
حالت خمیری
downiness
حالت کرکی
drinking bout
حالت مستی
drive state
حالت سائقی
drowsihead
حالت نیمخواب
borderline state
حالت مرزی
eburnation
حالت عاجی
eigenstate
حالت انرژی
energy state
حالت انرژی
balminess
حالت مرهمی
equation of state
معادله حالت
equilibrium state
حالت تعادل
marshiness
حالت مردابی
burst mode
حالت پیوسته
chararcter mode
حالت دخشهای
deadness
حالت مرده
creaminess
حالت سرشیری
counterpoise
حالت تعادل
corresponding state
حالت متنافر
conversational mode
حالت محاورهای
continuum state
حالت پیوستار
conjugality
حالت زناشویی
command mode
حالت فرماندهی
colloidal state
حالت کلوییدی
circumstantiality
حالت وکیفیت
circuit opening
حالت مدارباز
childishness
حالت بچگی
deplorble condltion
حالت زار
erectness
حالت عمودی
answer mode
حالت جواب
possessive
حالت اضافه
free wheeling
حالت خلاصی
affectivity
حالت عاطفی
fugitiveness
حالت شخص
gas phase
حالت گازی
affectedly
با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
acedia
حالت خ-لسه
glassy state
حالت شیشهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com