English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
stable state حالت پایا
steady state حالت پایا
Search result with all words
steady state approximation تقریب حالت پایا
steady state conduction رسانش با حالت پایا
steady state flow جریان با حالت پایا
steady state theory نظریه حالت پایا
Other Matches
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
reliable پایا
durable پایا
constants پایا
lasting پایا
permanent پایا
constant پایا
monostable تک پایا
abiding پایا
stables پایا
stable پایا
perennial پایا
perennials پایا
sundials ترمس پایا
sundial ترمس پایا
immortelle جاویدان گل پایا
mosatble circuit مدار تک پایا
monostable flip flop الاکلنگ تک پایا
plateaus شرایط پایا
plateaux شرایط پایا
permanent flow بده پایا
permanent flow ابدهی پایا
plateau شرایط پایا
persistent پایا مداوم
segolily زنبق پایا
multistable چند پایا
steady state wave motion حرکت موجی پایا
self perpetuation پایا درنفس خود
permanent deformation تغییر شکل پایا
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
phased حالت
phases حالت
stance حالت
temper حالت
predicament حالت
make حالت
disposition حالت
situation حالت
situations حالت
attitude حالت
attitudes حالت
expressions حالت
expression حالت
phase حالت
manner حالت
stances حالت
cases حالت
self حالت
posturing حالت
estates حالت
estate حالت
predicaments حالت
postures حالت
moods حالت
case حالت
posture حالت
mood حالت
tempers حالت
makes حالت
queasiness حالت قی
fettle حالت
tempered حالت
unexpressive بی حالت
pyreticosis حالت تب
postured حالت
status حالت
stated حالت
condition حالت
states حالت
stating حالت
if حالت
temperaments حالت
temperament حالت
state حالت
febricity حالت تب
grain حالت
line condition حالت خط
idiocrasy حالت
state- حالت
glass eyed بی حالت
feverishness حالت تب
ill conditioned بد حالت
mopishly با حالت افسرده
marshiness حالت مردابی
fluidity حالت مایعی
domesticity حالت اهلی
input mode حالت ورودی
mode indicator نشانگر حالت
resilience حالت ارتجاعی
crudely در حالت خامی
initial state حالت اغازی
nervousness حالت عصبانی
defensively با حالت تدافع
solid state حالت جامد
sol state حالت سولی
soild state حالت جامد
small ball پرتاب بی حالت
accidentalness حالت اتفاقی
acedia حالت خ-لسه
adrenergic reponse state حالت پر ادرنالینی
ignition condition حالت احتراق
idle position حالت سکون
idiocrasy حالت مخصوص
in a state of depression در حالت افسردگی
incipincy حالت نخستین
skin the cat حالت گربهای
defensively حالت دفاعی
incipience حالت نخستین
inactive status حالت انتساب
in form خوش حالت
genitive حالت اضافه
state vector بردار حالت
sulkily با حالت قهر
accusative حالت مفعولی
iciness حالت یخی
possessives حالت اضافه
defensive حالت تدافع
state of siege حالت محاصره
limit state حالت حدی
state of rest حالت ساکن
lethargically با حالت سبات
lucid interval حالت افاقه
kashruth حالت جواز
normality حالت عادی
state of equilibrium حالت تعادل
state function تابع حالت
individualism حالت انفرادی
aglow در حالت هیجان
state of stress حالت تنش
locative حالت مکانی
liquid state حالت مایع
linearity حالت طولی
steady state حالت ثابت
steady state حالت دائمی
stationary state حالت ایستاده
prone حالت درازکش
logical state حالت یک منطقی
spring حالت فنری
stasis حالت سکون
springs حالت فنری
spasticity حالت انقباضی
spasticity حالت تشنج
mentation حالت دماغی
dative حالت برایی
milkiness حالت شیری
miriness حالت باطلاقی
state of war حالت مخاصمه
insert mode حالت درج
space condition حالت فاصله
thirstily با حالت تشنگی
spatiality حالت فضایی
isopiestic حالت فشارمتعادل
vein حالت تمایل
veins حالت تمایل
kashrut حالت جواز
jussive حالت امری
sponginess حالت ابری
spin state حالت اسپین
faintly در حالت ضعف
master mode حالت راهبر
sphericity حالت کروی
problem state حالت مسئلهای
possessive حالت اضافه
gas phase حالت گازی
plumbness حالت عمودی
deadness حالت مرده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com