Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
taperer
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
Other Matches
sacramental
وابسته به مراسم مذهبی
rite
مراسم تشریفات مذهبی
last rites
مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
bar mitzvahs
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvah
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
simoniac
خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
concordat
پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
weapon carrier
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
swath
ردیف باریک راه باریک
swathes
ردیف باریک راه باریک
swathe
ردیف باریک راه باریک
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
ceremonies
مراسم
ceremony
مراسم
rituals
مراسم
burial service
مراسم دفن
ceremonies
مراسم نظامی
ceremony
مراسم نظامی
pageants
مراسم مجلل
funerals
مراسم دفن
pageant
مراسم مجلل
exequies
مراسم تدفین
goblet
جام
[در مراسم]
morning parade
مراسم صبحگاه
chalice
جام
[در مراسم]
funeral
مراسم دفن
masses
مراسم عشاء ربانی
Commemoration services were held .
مراسم یاد بودانجام شد
funerals
مراسم تشییع جنازه
massing
مراسم عشاء ربانی
calebrate
بجا اوردن مراسم
general muster
مراسم اجتماعی عمومی
chalice
گیلاس شراب
[در مراسم]
goblet
گیلاس شراب
[در مراسم]
karma
سرنوشت مراسم دینی
mass
مراسم عشاء ربانی
funeral
مراسم تشییع جنازه
christening
مراسم تعمید ونامگذاری بچه
personal salute
مراسم سلام افراد برجسته
swear in
با مراسم تحلیف وارد کردن
To perform the marriage ceremony.
مراسم عقد راجاری کردن
side honors
مراسم ادای احترام در میزپاس
funerary
وابسته به مراسم تشییع جنازه
solemnity
ایین تشریفات مراسم سنگین
betroth
مراسم نامزدی بعمل اوردن
last rites
مراسم دفن و کفن و دعای ختم
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
events to mark the Day of German Unity
مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
check-ins
نام نویسی کردن مراسم ورود
communicants
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
sacramentalism
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
communicant
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
Langhing is improper at a funeral.
خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.
مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
blessed sacrament
مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
accolades
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
burials
زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
accolade
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
burial
زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
conveyor
حامل
vector
حامل
vehicles
حامل
porter
حامل
gerent
حامل
bearers
حامل
stave
حامل
bearer
حامل
porters
حامل
vectors
حامل
carrier
حامل
conveyer
حامل
vehicle
حامل
bearer cheque
چک حامل
carriers
حامل
churchly
مذهبی
churchgoers
مذهبی
churchgoer
مذهبی
religious
مذهبی
carrier system
سیستم حامل
carrier gas
گاز حامل
linkmen
حامل مشعل
linkman
حامل مشعل
color carrier
حامل رنگ
sound carrier
حامل صوت
image carrier
حامل تصویر
osborne shackle
قلاب حامل
thurifer
حامل بخوردان
bearers
در وجه حامل
carrier wave
موج حامل
radius vector
شعاع حامل
vectors
حامل بردار
bearing
زاویه حامل
messenger wire
سیم حامل
messengers
طناب حامل
breech block carrier
حامل کولاس
messenger
طناب حامل
vector
حامل بردار
bearing angle
زاویه حامل
bearer cheque
چک در وجه حامل
tape transport
حامل نوار
bearer bond
سند حامل
linkboy
حامل مشعل
thurifer
حامل مجمر
gestatorial
حامل پاپ
data carrier
حامل داده
video carrier
حامل ویدئو
payable to the bearer
در وجه حامل
transports
ترابری حامل
carrier detect
کشف حامل
vectorial
حامل بردار
data carrier
حامل داده ها
vehicles
حامل رسانه
transporting
ترابری حامل
carrier frequency
بسامد حامل
bearer
در وجه حامل
carrier frequency
فرکانس حامل
vehicle
حامل رسانه
transport
ترابری حامل
transported
ترابری حامل
carrier detect
تشخیص حامل
pontifex
شورای مذهبی
dogmatism
تعصب مذهبی
holy day
تعطیل مذهبی
R.E
تحصیلات مذهبی
pastoral psychiatry
روانپزشکی مذهبی
convertor
مبلغ مذهبی
religious matters
مسائل مذهبی
missionaries
مبلغ مذهبی
religiosity
تعصب مذهبی
neologize
مذهبی بودن
religious rites
شعائر مذهبی
religious tenets
عقاید مذهبی
religiose
مذهبی بودن
sect
فرقه مذهبی
religionism
غیرت مذهبی
sects
فرقه مذهبی
devout
مذهبی عابد
ritual
تشریفات مذهبی
missionary
مبلغ مذهبی
converter
مبلغ مذهبی
revivals
جنبش مذهبی
revival
جنبش مذهبی
missioner
مبلغ مذهبی
clergyman
عالم مذهبی
holiday
تعطیل مذهبی
spirituality
روحیه مذهبی
gurus
معلم مذهبی
guru
معلم مذهبی
tenet
متعقدات مذهبی
service book
کتب مذهبی
holidays
تعطیل مذهبی
semireligious
نیمه مذهبی
clergymen
عالم مذهبی
yule log
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
platforms
رسانگر حامل گیرنده
slaver
کشتی حامل بردگان
perseus
حامل راس الغول
caddies
حامل وسایل بازیگر
carrier color signal
پیام رنگی حامل
caddie
حامل وسایل بازیگر
caddied
حامل وسایل بازیگر
persi
حامل راس الغول
stave
روی خط حامل نوشتن
caddy
حامل وسایل بازیگر
platform
رسانگر حامل گیرنده
gestatoraial chair
کرسی حامل پاپ
carrier frequency
فرکانس موج حامل
stretcher bearer
حامل تخت روان
stretcher-bearer
حامل تخت روان
weapon carrier
حامل جنگ افزار
warrant to bearer
به حواله کرد حامل
stretcher-bearers
حامل تخت روان
pay to the bearer
دروجه حامل بپردازید
caddying
حامل وسایل بازیگر
bearer bond
سند در وجه حامل
comporting
دربرداشتن حامل بودن
comports
دربرداشتن حامل بودن
armor bearer
حامل اسلحه زرهدار
victualler
کشتی حامل خواربار
telephone carrier current
جریان حامل تلفنی
comport
دربرداشتن حامل بودن
comported
دربرداشتن حامل بودن
carrier
حامل غلطک حمال
carriers
برنامه حامل میکرب
carrier
برنامه حامل میکرب
current carrying conductor
رسانای حامل بار
carriers
حامل غلطک حمال
bearer stock
اسناد در وجه حامل
traditor
خائن در امر مذهبی
soul music
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
psalms
سرود مذهبی خواندن
psalter
سرود مذهبی مزامیر
rectorate
ریاست بنگاه مذهبی
hymnbook
کتاب سرود مذهبی
dogmatics
مبحث شعائر مذهبی
swami
رهبر مذهبی هندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com