English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (6 milliseconds)
English Persian
reminiscent of slavery حاکی از بردگی
Other Matches
bondage بردگی
helotism بردگی
serfage بردگی
serfism بردگی
hetotism بردگی
servitude بردگی
slavery بردگی
villenage بردگی
wash out اب بردگی
indention عقب بردگی
antislavery مخالف بردگی
abolitionist اصول بردگی
enslavement اسارت بردگی
abolitionism مخالفت با بردگی
serfhood بردگی غالامی
serfdom بردگی غالامی
reminiscent of slavery یاداوری کننده بردگی
symbolically حاکی
symbolic حاکی
significative حاکی
significative of حاکی از
symptomatic حاکی
prelusive حاکی
illation حاکی
illative حاکی
indicative حاکی
redolent حاکی
pained حاکی از درد
hungered [arch] حاکی از گرسنگی
triumphal حاکی از پیروزی
hungry حاکی از گرسنگی
hungriest حاکی از گرسنگی
it is typical of حاکی است بر
unexpressive غیر حاکی
illiative حاکی از نتیجه
presageful حاکی از فال بد
expessive حاکی نماینده
evidentiary دال حاکی
condemnatory حاکی ازمحکومیت
betoken حاکی بودن از
bespeak حاکی بودن از
separative حاکی از جدایی
hungrier حاکی از گرسنگی
portend حاکی بودن
purporting حاکی بودن از
bode حاکی بودن از
symbolised حاکی بودن از
symbolises حاکی بودن از
representatives حاکی از مشعربر
symbolising حاکی بودن از
symbolizes حاکی بودن از
representative حاکی از مشعربر
symbolize حاکی بودن از
symbolized حاکی بودن از
symbolizing حاکی بودن از
suspicious حاکی ازبدگمانی
portended حاکی بودن
portending حاکی بودن
portends حاکی بودن
purport حاکی بودن از
purported حاکی بودن از
purports حاکی بودن از
smell حاکی بودن از
smelled حاکی بودن از
smelling حاکی بودن از
smells حاکی بودن از
deprecatory حاکی از نارضایتی یا بی میلی
foreshadows از پیش حاکی بودن از
foreshadowed از پیش حاکی بودن از
expressive حاکی اشاره کننده
significant قابل توجه حاکی از
foreshadow از پیش حاکی بودن از
significantly قابل توجه حاکی از
symptomatic حاکی از علائم مرض
secondary حاکی از زمان گذشته
emblematic حاکی کنایه دار
liquorish حاکی ازنوشابه دوستی
abdicative حاکی ازکناره گیری
foreshadowing از پیش حاکی بودن از
shipped bill of exchange بارنامهای که حاکی ازمحموله است
hold out حاکی بودن از خودداری کردن از
conspiratorial حاکی از توط ئه وتوط ئه سازی
awesome حاکی از ترس ناشی از بیم
signifying حاکی بودن از باشاره فهماندن
signifies حاکی بودن از باشاره فهماندن
signify حاکی بودن از باشاره فهماندن
radiant look نگاهی که حاکی ازخوشی یاامیدواری باشد
whew صدای سوت حاکی از حیرت یاتحسین
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
bah علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر
ink hard terms اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
to mark good نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
wowing فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wows فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowed فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
vivas حرف ندا حاکی از حسن نیت ودعای خیر
viva حرف ندا حاکی از حسن نیت ودعای خیر
open vertict رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open verdict رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
attestation clause ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
referendums حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendum حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referenda حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
average clause عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
gloats نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
abram's law این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
analphabet حاکی از بیسوادی بیسوادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com