English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
English Persian
bleb حباب هوا دراب یاشیشه
Other Matches
finger plate قطعهای ازفلزیاچینی یاشیشه که بالاوپایین دسته درمیگذارندکه از
tessera قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
submers دراب فروبردن
trimmest موقعیت قایق دراب
souse دراب غوطه ورشدن
wade دراب راه رفتن
to bring grist to the mill نان دراب دارد
waded دراب راه رفتن
soaks دراب فرو بردن
soak دراب فرو بردن
natant شناور یامتحرک دراب
wades دراب راه رفتن
wading دراب راه رفتن
trims موقعیت قایق دراب
emulsions ذرات چربی دراب
emulsioning ذرات چربی دراب
emulsioned ذرات چربی دراب
emulsion ذرات چربی دراب
trim موقعیت قایق دراب
trims موقعیت تخته موج دراب
trimmest موقعیت تخته موج دراب
sloshing دراب چلپ وچلوپ کردن
sloshes دراب چلپ وچلوپ کردن
slosh دراب چلپ وچلوپ کردن
stagnicolous زندگی کننده دراب راکد
there is nothing like leather هر که نقش خویشتن بیند دراب
trim موقعیت تخته موج دراب
boll حباب
blubbers حباب
blubbering حباب
blubber حباب
bubbles حباب
bubbled حباب
bubble حباب
bubbling حباب
blubbered حباب
pockets حباب
lampshade حباب
balloon حباب
bulbs حباب
bulb حباب
lampshades حباب
pocket حباب
globe حباب
globes حباب
adjusting to water حرکت در هوا هنگام فرود دراب
halobiont موجود زیست کننده دراب شور
ready solubility in water امادگی برای زودحل شدن دراب
submerging دراب فرو بردن زیر اب کردن
submerged دراب فرو بردن زیر اب کردن
mountains influnce climate کوه دراب و هوا تاثیر دارد
submerge دراب فرو بردن زیر اب کردن
submerges دراب فرو بردن زیر اب کردن
kill devil طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
opal globe حباب شیری
blubbery حباب وار
bubble chamber اتاقک حباب
pimpling حباب سازی
vial حباب دوربین
bubble cap فنجانک حباب
gas bubble حباب گاز
glass bulb حباب شیشهای
cross level buble حباب تراز
bubble tray بشقابک حباب
bubble tower برج حباب
lamp shade حباب آباژور
level buble حباب تراز
airlocks حباب هوا
absorption bulb حباب جذب
shadings حباب اباژور
bulb حباب لامپ
bubbles حباب براوردن
bubbling حباب براوردن
bubble حباب براوردن
blobs گلوله حباب
shaded حباب دار
soap bubble حباب کف صابون
blob گلوله حباب
bulbs حباب لامپ
shades حباب اباژور
bubbled حباب براوردن
shade حباب اباژور
vial حباب تراززاویه یاب
tilting level تراز حباب دار
bubble بیان کردن حباب
spirit level تراز حباب دار
globe lamp چراغ حباب دار
spirit levels تراز حباب دار
bubbled بیان کردن حباب
cross level buble شیشه حباب تراز
bubbling بیان کردن حباب
cross level حباب تراز افقی
cross level buble حباب تراز عرضی
bubbles بیان کردن حباب
shade حباب چراغ یا فانوس اباژور
shades حباب چراغ یا فانوس اباژور
shadings حباب چراغ یا فانوس اباژور
douse دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
doused دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
douses دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
catamarans نوعی کلک یاجسم شناور دراب ادم بددهن وماجراجو
catamaran نوعی کلک یاجسم شناور دراب ادم بددهن وماجراجو
dousing دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
dowses دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
dowsed دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
ducks and drakes پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck and drake پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
halving نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
lee board تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
dabbling دراب شلپ شلپ کردن
dabbles دراب شلپ شلپ کردن
dabbled دراب شلپ شلپ کردن
dabble دراب شلپ شلپ کردن
bubble cap plate column ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
bubble tray column ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com